خانه / PC / نقد و بررسی Watch Dogs 2

نقد و بررسی Watch Dogs 2

با پیشرفت تکنولوژی این روزا شاید واژههکخیلی به گوشمان خورده و طرز فکر ما از این واژه شاید باز کردن فقل در با سنجاق باشد! اما بازی Watch Dogs 2 به این ذهنیت پایان میدهد و نشان میدهد که این واژه دوست داشتنی میتواند خطرناک و وحشتناک باشد، با نقد و بررسی بازی Watch Dogs 2 از تیم نقد و بررسی بازی های رایانه ای IRG Review همراه ما باشید.

موبایل یا همان تلفن همراه، یکی از بزرگترین پدیدههای قرن بیستم بود. البته، در زمانی که اولین تلفنهای همراه به بازار عرضه شدند کسی انتظار نداشت که امروزه، انواع و اقسام آنها با کاراییهای مختلف و با این حجم از تنوع در بازار موجود باشند. اولین موبایل‌ (موبایل به معنایی که امروزه از آن سراغ داریم، وگرنه تلفنهای سیار مدتی قبل در دسترس قرار داشتهاند) را شرکت موتورولا (Motorola) در سال ۱۹۷۳ تولید کرد. جالب است بدانید که این موبایل وزنی نزدیک به ۲ کیلوگرم داشت! حالا شرکتهای مختلف فعال در زمینه تولید موبایل در تلاش هستند تا وزن گوشیهای خود را به کمتر از ۱۰۰ گرم برسانند. بدون شک یکی از بزرگترین حوزههای فناوری در دنیای امروزی، مربوط به گوشیهای هوشمند است، یوبی سافت (Ubisoft) شرکتی است که معمولاً ایدههای خوبی را پرورش میدهد، البته کاری به این نداریم که پس از مدتی آن قدر از آن ایده استفاده میکند که دیگر دستاش برای مخاطب رو میشود. قبل از شروع نسل هشتم بود که این شرکت یک IP جدید به نام Watch Dogs را معرفی کرد، عنوانی که هسته اصلی گیم پلیاش راهک با گوشی هوشمندتشکیل داده بود. به هر حال این بازی با فراز و نشیبهای مختلفی قبل از عرضه و البته بعد از انتشار به بازار مواجه شد و در نهایت هم نه عنوانی بد، ولی یک بازی کاملاًناامید کنندهبود. از آن جایی که یوبی سافت نشان داده علاقه زیادی به حفظ سری بازیهای معروف خود در بازار دارد و هر از گاهی یک نسخه جدید از آنها را عرضه میکند، مشخص شد که دنبالهای برای Watch Dogs نیز در راه است و این دنباله Watch Dogs 2 نام گرفت.

اگر نسخه اول را تجربه کرده باشید میدانید که داستان آن در مورد هکری ایرلندی تبار به نام ایدن پیرس (Aiden Pearce) بود. طی ماجراهای مختلفی که برای او رخ داد، او به فکر انتقام جویی از افرادی افتاد که به زندگی و خانوادهاش لطمه زده بودند و در این راه، بیشتر با سیستم ctOS آشنا شد. اگر نمیدانید ctOS چیست باید یادآور شویم که این سیستم که نام آن مخفف Central Operating System (سیستم عامل مرکزی) است، همه چیز و همه کس را به هم متصل میکند! در حقیقت این سیستم توانایی آن را دارد تا به اطلاعات شخصی شهروندان یک شهر دسترسی داشته باشد و آنها را در صورت لزوم در اختیار سازندگاناش قرار دهد. این سیستم به طور کلی زندگی مردم را تحت نظر دارد و بدون شک، صاحبان آن سو استفادههای زیادی هم از این گنج بزرگ اطلاعاتی میکنند. تم کلی داستان نسخه اول تاریک بود و ایدن هم شخصیتی سردخو، خشن، بیرحم و البته انتقامجو داشت. این تاریکی داستان را میشد تا حدی یکی از نکات مثبت نسخه اول محسوب کرد، حداقل برای نگارنده که یکی از نکات مثبت آن بود و به شخصه توانستم تا حد قابل قبولی با ایدن و داستان بازی ارتباط برقرار کنم. حالا مشخص نیست یوبی سافت چه فکری پیش خودش کرده که آن تم تاریک نسخه قبل را برای نسخه جدید، دیگر مورد استفاده قرار نداده است. شاید به این خاطر که دیگر صدای طرفداران به خاطر شباهت به نسخه قبلی درنیاید، یا شاید به این خاطر که بتواند با روشنتر کردن تم داستانی به مخاطبان آن بیفزاید، یا چندین شاید دیگر. احتمالاً از این دو خط بالا این نکته را دریافتهاید که تم داستانی بازی به مانند نسخه قبلی، تیره و تاریک نیست. بله، همین طور هم هست. به طور کلی تم بازی در این نسخه بسیار شادتر و رنگیتر از نسخه قبلی است و این تغییر نسبتاً بزرگ، یکی از مواردی است در این نسخه حاصل شده. درآمدن از آن فضای تاریک نسخه قبلی به سازندگان اجازه داده تا بتوانند به طور کلی به پویایی شخصیتها و داستان بازی توجه بیشتری داشته باشند و در کل، شاهد کم کاری خاصی از سوی سازندگان در این زمینه نیستیم.

طراحی سان فرانسیسکو، واقعا شایسته تقدیر است. رفتار مردم، حرکات آن ها و حتی مکالمات شان باعث شده که این شهر واقعا زنده به نظر بیاید. سری واچ داگز ابزاری به بازیکن ارائه می دهد تا وی بتواند با این شهر تعامل داشته باشد و این ابزار هم چیزی نیست جز قابلیت هک کردن. هر چه که فکرش  بکنید را می توان هک کرد. این مکانیزم دیگر به سر راستی نسخه قبل نیست و برای آشنا شدن با آن، باید تمرین کنید تا با ابزاری که در اختیار دارید به خوبی آشنا شوید. این موضوع باعث شده که گیم پلی بازی درگیر کننده تر بشود. هک کردن حس قدرتی را در بازیکن ایجاد می کند، گویی که وی به همه چیز تسلط دارد و کنترل نبض شهر در دستان او است، متاسفانه گیم پلی شوتینگ و سنگرگیری بازی به روانی نسخه قبل نیست و افت محسوسی داشته. سنگر گیری و حرکت بین کاور ها همانند قبل لذت بخش نیست و ضعف این مکانیزم ها بازیکن را تشویق به مخفی کاری می کند. حتی جدا از بحث گیم پلی، داستان بازی هم به گونه ای نوشته شده که واقعا سلاح در آن جایی ندارد! زیرا همان طور که اشاره کردیم، به مارکوس و دوستانش اصلا به شکل یک سری قاتل پرداخته نشده. انیمیشن شخصیت های بازی فوق العاده هستند، اما بعضی از مواقع در زمان و مکان نامناسب، مارکوس انیمیشنی طولانی انجام داده و بازیکن را در موقعیتی خطرناک قرار می دهد.

مراحل داستانی بازی تقریباً ساختار مشابهی دارند: ساختمان یا منطقهای محافظت شده که باید دستگاهی را هک کنید و اطلاعاتی به دست بیاورید. اما این ساختار مشابه باعث نشده هیچگاه احساس خستگی کنید و کاری تکراری انجام دهید، چرا که درخت ارتقای مارکوس شاخ و برگ زیادی دارد و در هر مرحله ابزار و گجتهای بیشتری از مرحلهی قبل در اختیار دارید. پهپاد و ماشین کنترلی، دوربینهای مدار بسته، جعبههای تقسیم، گوشیهای موبایل و در کل همهی وسایل الکتریکی، اسلحههای مارکوس در مراحل هستند و میتوانید بدون شلیک یک گلوله مأموریت را به هدف برسانید. در این روش اما باید حوصلهی بیشتری داشته باشید و منطقه را به خوبی بازرسی کنید، نقاط کور را تشخیص دهید و رفتار مأمورها را بررسی کنید. برخی مراحل واچ داگز ۲ اصلاً ساده نیستند و حتی با کمک مسلسل و شاتگان نیز باید فکرشده عمل کنید. روش پر سر و صدا چندان چنگی به دل نمیزند چرا که گانپلی بازی، آن ظرافت و نرمی حالت مخفیکاری را ندارد و به نظر میرسد سازندگان وقت زیادی برای آن نگذاشتند.

موسیقی های بازی را هم آقای هادسون موهاک (Hudson Mohawke) تهیه کرده که در سطح خوبی قرار دارند. او در اصل یک دی جی (DJ) است و به همین جهت موسیقی های بازی نیز بیشتر الکترونیک هستند. موسیقی ها و آهنگهایی که در طول بازی پخش می شوند از تنوع نسبتاً خوبی برخوردار هستند و از لحاظ کیفی هم ایراد خاصی ندارند. از لحاظ صداگذاری نیز باید گفت که با یکی از بهترین آثار امسال طرف هستیم و واقعاً صداگذاران در انجام کار خود، سنگ تمام گذاشته اند.

گرافیک فنی بازی، به عنوان یک بازی جهان باز کیفیت بسیار خوبی دارد. کیفیت تصویر کاملا خوب و مناسب است و نور پردازی هم بسیار خوب کار شده. در واقع گرافیک تکنیکی خوب بازی اتمسفر خاصی را به سان فرانسیسکو بخشیده که باعث شده این شهر واقعا زیبا و زنده به نظر برسد. قطعات موسیقی به کار رفته در رادیو های بازی و موزیک های خود بازی هم کاملا با جو بازی هماهنگ اند و هیجان مراحل و گیم پلی را تقویت می کنند. کار صداگذاران شخصیت ها هم شایسته تقدیر است، متاسفانه بازی از نظر تکنیکی چندان وضعیت خوبی ندارد و نرخ فریم دربرخی از صحنه ها، خصوصا هنگام شلیک و رانندگی به شکل محسوسی افت می کند. هندلینگ ماشین ها به نوبه خود چندان خوب نیست و این افت فریم تجربه آن را زجر آور تر می کند. باگ ها هم در بازی کم پیدا نیستند، چه باگ های بی آزاری که می توان آن ها را نادیده گرفت، چه باگ هایی که بازیکنان را مجبور به آغاز مجدد بازی می کنند.

شخصیتهای بازی صرفاً تیپهایی هستند که نوجوانان امروزی از «هکرها» انتظار دارند. لباسهای عجیب و غریب، خالکوبی، حرفهای گیکی و ارجاعات به فیلمهای علمی تخیلی و شاید واضحتر از همه اتاقی زیرزمینی که پر از لوگوهای دد سک و ابزار و وسایل گوناگون است. انتظار یک شخصیتپردازی قوی را نداشته باشید، این چند نفر فقط به این دلیل هستند که بازی داستانی مشخص داشته باشد و قرار نیست با آنها همذاتپنداری کنید. البته آنها انصافاً کارشان را خوب انجام میدهند و اگر سخت نگیرید، میتوانید با آنها کنار بیایید.

5

5

مزایا

  • مراحل جذاب و سرگرم کننده
  • موسیقی و صداگذاری عالی
  • شهر زیبا و خوب بازی
  • محیط های زنده بازی
  • شخصیت پردازی جالب
  • طنز ریز در بازی
  • نبود باگ های فنی
معایب

  • تکراری شدن بازی
  • گیم پلی خشک
  • وسایل نقلیه تکراری
  • داستان نه چندان خوب

0

0

0

0

0

گرافیک - 8.5
گیم پلی - 8
موسیقی - 8.5
داستان - 7.5

8.1

User Rating: Be the first one !

همچنین ببینید

نقد و بررسی بازی Balloony

دکتر Blimp خبیث، حباب های گرانبهای هلیوم را دزدیده است، بنابراین خودتان را مانند لاستیک …