نقد و بررسی بازی Seers Isle

با سلام خدمت همراهان همیشگی ما،امروز قصد داریم تا یک بازی کاملا داستان محور و البته با پایان های مختلف را برای شما عزیزان نقد کنیم.در چند سال اخیر بازی هایی از این قبیل بسیار تولید شد،این بازی ها با این هدف تولید شدند که برای مخاطب جذابیت یک باره نداشته باشند یعنی گیمر با یک بار به پایان رساندن آن بازی از آن خسته نشود و دوست داشته باشد که بار دیگر آن را بازی کند و پایان دیگری برای بازی مشاهده کند.این گونه بازی های ها در اکثر مواقع در فروش بسیار موفق عمل میکنند چون شما با خریدن یک بازی میتوانید آن را همانند چند بازی مختلف تجربه کنید.این بازی اولین بار در تاریخ ۱۸ سپتامبر سال ۲۰۱۸ میلادی منتشر شد و هم اکنون برای پلتفرم های نینتندو سوئیچ همچنین کامپیوتر های شخصی در دسترس کاربران است.اولین نکته ای که باید به آن اشاره کرد این است که این بازی ها در گیم پلی هیچ تغییری ایجاد نمی کنند و فقط دو راهی های داستانی ایجاد میکنند تا مخاطب خود تصمیم بگیرد که کدام کار را انجام دهد.یکی از نکات منفی که خیلی قابل توجه است تعداد زیاد دیالوگ هاست و باعث شده است که داستان بازی به شدت دیالوگ محور شود و این برای کسانی که بازی را با زبانی غیر از زبان مادری خود تجربه می کنند و قادر به درک صحیح دیالوگ ها نیستند نمی توانند به خوبی با داستان بازی ارتباط برقرار کنند و حتی پایان های متفاوت و دوراهی های داستانی نیز تاثیری برای آنها ندارد.

داستان بازی درمورد یک گروه هفت نفره است که برای دیدن یک موجود جادویی که قدرت های ماورایی دارد راهی سفری پر مخاطره به سمت جزیره ای در اسکاندیناوی می شوند.اما هدف آنها از این سفر چیست؟!! هدف آنها ملاقات با آن موجود است تا بتوانند با رستگاری برسند و تعالیم عمیق را فرا بگیرند.ایده داستان بسیار خلاقانه و هوشمندانه است.چون این ایده در پشت خود پر از راز های مفهومی پنهان ریز و درشت است.تنها را هدایت  شدن به سمت پایان های مختلف بازی پاسخ هایی است که شخصیت شما در بازی به سایر کارکتر ها می دهد و باعث می شود که حتی رفتار برخی از شخصیت های بازی با شما بسیار صمیمانه یا بسیار کینه توزانه باشد. هنگام بازی چهار نماد انسان،دست،پا و گوزن در بالای تصویر مشاهده میکند شما در تصمیمات خود میتوانید از این نماد استفاده کنید اما متوجه تاثیر آن در بازی نمی شود،برای کشف راز های این نماد ها پس از پایان بازی یک ماموریت جانبی وجود دارد که به توضیح این نماد ها میپردازد.همانطور که گفته شد این ماموریت جز مراحل فرعی است اما هیچی چیز از جذابیت داستان اصلی کم ندارد.به شما پیشنهاد میکنیم اگر بازی را تجربه کردید حتما این بخش را نیز بازی کنید.شخصیت پردازی های صورت گرفته بسیار عالی است و باعث خو گرفتن مخاطب با کاراکتر های بازی می شود.اما چون دیالوگ ها فقط به صورت نوشته بر روی تصویر ظاهر می شوند و شخصیت های بازی از خود صدایی ندارند باعث شد که شخصیت پردازی فوقالعاده جذابیت خود را از دست بدهد.

این بازی نیز مثل سایر بازی های هم سبک خود گیم پلی را بر پایه دیالوگ ها بنا کرده است و مخاطب را به درک درست دیالوگ ها دعوت میکند،شاید یکی از اهدافی که از این نوع گیم پلی استفاده شده است تقویت زبان های مختلف برای افراد سایر کشور ها باشد.به هر حال این بازی به دلیل دیالوگ های بسیار زیاد و البته حیاتی در در داستان باعث کم فروغ شدن گیم پلی بازی شده است.گیم پلی بازی چیز خاصی ندارد و مانند فیلم است و شما میتواند انتخاب کنید که چه اتفاقی بیافتد دقیقا شبیه به یک کارگردان.

گرافیک بازی بسیار جالب است و خلاقیت سازنده ها را بار دیگر به تصویر میکشد بازی پتانسیل عرضه شدن برای سایر کنسول های نسل هشتمی و نهمی را دارد و حتی گرافیک بازی هم مناسب است.چهره پردازی شخصیت ها هم عالیست.یکی از زیبا ترین کار های گرافیکی بازی منوی اولیه بازی است که واقعا زیباست و باعث ایجاد حس کنجکاوی در گیمر برای بازی کردن آن می شود.

موسیقی نیز همانند سایر بخش ها حق مطلب را به خوبی ادا کرده است اما همانطور که در بالا نیز اشاره شد،چون شخصیت ها صدا ندارند از کاریزمای آنها کاسته میشود.

بازی از بخش های داستانی کاملا متفاوت برخوردار است که به پایان های متفاوت می انجامد.گیم پلی بر پایه دیالوگ بنا شده است و گرافیک بازی لیاقت بودن در سایر پلتفرم ها را دارد.بازی شامل داستان پیچیده با موسیقی تاثیر گذار است.داستان بسیار خلاقانه است و ایده ای جدید را بیان می کند.ما تنها بازی را به دو دلیل به شما پیشنهاد میکنیم.اولین عنصر داستان های پیچیده و جذاب است و المان دیگر موسیقی خارقالعاده است.