پس از برگزاری یک کمپین موفقیتآمیز Kickstarter، استودیوی مستقل Caligari Games طی دو سال با بودجه نسبتاً کم مراحل توسعه بازی Whateverland را به پایان رساند تا بتواند در موعد مقرر آن را برای عموم عرضه کند. مسلماً این اولین بازی این توسعهدهنده اسپانیایی نیست، زیرا آنها پیش از این بازی برنده جایزه The Great Perhaps را منتشر کرده بودند و اغلب کارکنان آن از افراد خلاق می باشند. با این حال، در نگاه اول، Whateverland یک پروژه بسیار جاه طلبانه تر از پروژه قبلی این استودیو محسوب می شود، اما آیا بازی جدید می تواند موفقیت های عنوان قبلی Caligari Games را تکرار کند و یا اینکه در حالتی دیگر، این شرکت بازی سازی می تواند مهارت خود را به عنوان یک توسعه دهنده به اثبات رساند؟ در این مقاله نقد و بررسی که از طرف تیم IRG Review تهیه شده، پاسخ این سوال را خواهیم داد.
یکی از عناوین موفق ماجراجویی که شباهت زیادی با Whateverland دارد و اخیرا منتشر شده، بازی Sunday Gold است، یک ماجراجویی با گیم پلی به سبک نقطه و کلیک که در آن قهرمان داستان یک دزد با اخلاقیات بحث برانگیز است، بنابراین تقریباً منطقی به نظر میرسید که این موضوع در مورد قهرمان داستان Whateverland نیز صادق است. با این حال هر دو بازی رویکردهای متفاوتی دارند، هم از نظر گرافیکی و هم از نظر داستان سرایی.
صحنههای آغازین Whateverland ما را با شخصیتی به نام Vincent، سارقی آشنا میکند که چشمانش را به گردنبند ارزشمندی دوخته است. این گردنبند متعلق به بئاتریس جادوگر است و او در حین سرقت، وینسنت را دستگیر می کند و تصمیم می گیرد و او را به دنیای عجیب و غریبی تحت عنوان Whateverland تبعید کند، یک برزخ عجیب و غریب که قربانیان قبلی بئاتریس در آنجا زندگی نفرین شده خود را سپری می کنند. اکنون بر عهده وینسنت است که راهی برای فرار از این مکان بیابد، چه با استفاده از مهارت های خود به عنوان یک دزد و کمک به ساکنان نفرین شده این دنیا.
از لحاظ گیم پلی، برخلاف آنچه که معمولاً از یک بازی ماجراجویی نقطه و کلیک انتظار دارید، Whateverland رویکردی غیرخطی دارد. این نه تنها نویدبخش قابلیت پخش مجدد است، بلکه به این معنی است که راههای متعددی برای نزدیک شدن به موانعی که بر سر راه شما قرار میگیرند وجود دارد و به طور مثال اگر در یک پازل گیر کردید، میتوانید معمولاً از محل ذخیره قبلی برگردید تا کارها را به روش دیگری امتحان کنید. البته مشکل اینجاست شما هرگز نمی دانید که چنین پازلی چه زمانی ظاهر می شود و نمی توانید تصمیمات قبلی را لغو کنید، بنابراین سیو کردن در اغلب اوقات جزو اموری است که باید به آن عادت کنید، به خصوص اگر با یک مشکل یا باگ مواجه شوید.
به دلیل همین رویکرد غیر خطی، گیم پلی بازی کمتر به پازل های طولانی و مبهم ختم می شود و بیشتر روی دیالوگ های انتخاب محور متکی است. معمولاً دو راه برای رسیدگی به یک پازل وجود دارد: یک راه “خوب” یا یک راه “بد”. گزینه های گفتگو که با هر یک از این مسیرها مطابقت دارند با یک نماد کوچک نشان داده می شوند.
در عمل، اکثر انتخابهای «خوب» شامل تعامل با NPCها است، در حالی که انتخابهای «بد» راهحلهای مبتنی بر موجودی آیتم ها بیشتری را برای موانعی که بر سر راه شما قرار میگیرند به شما ارائه میدهند. این یک برداشت تازه از ژانر نقطه و کلیک است و به همین علت گیم پلی Whateverland هرگز احساس قدیمی بودن نمی کند. همچنین این ویژگی کمک میکند که انواع مینیبازیها در قالب پازل به خوبی پیادهسازی شوند و تجربه یکنواخت را از بین ببرند. در واقع تلاش قابل توجهی برای این پازل های مبتنی بر مینی بازی انجام شده است، که برجسته ترین بخش استراتژی رومیزی نوبتی است که در زیر نشان داده شده است که عنوان آن Bell and Bones است. اگر واقعاً طرفدار گیمپلی استراتژی نوبتی نیستید، میتوانید از کل این بخش صرفنظر کنید، مشروط بر اینکه به اندازه کافی از یک منبع خاص جمعآوری کرده باشید.
مطمئنا یکی از نکات برجسته این بازی سبک هنری آن است و به همین علت اگر بخواهیم در مورد گرافیک و ظاهر کلی آن صحبت کنیم، Whateverland را به عنوان “یک بازی فلش طراحی شده توسط طراح معروف تیم برتون” توصیف می کنم. البته این موضوع نباید غافلگیر کننده باشد زیرا کمپین Kickstarter بازی را به عنوان «ماجراجویی به سبک برتون گروتسک» تبلیغ کرد.
سبک هنری بازی از آثار کارگردان مشهور الهام گرفته شده، اما اجرای آن چندان چشمگیر نیست. اشتباه نکنید، ما هنوز احساس میکنیم که سبک هنری طراحی شده با دست این بازی معجزه میکند و واقعا برجسته است، اما انیمیشنها کمی غیر عادی و عجیب هستند و حرکات شخصیتها را اغلب ناخوشایند میکند. همانطور که گفته شد، جلوههای بصری جذابیت دارند و محیطها مملو از جزئیات کوچکی است که تضمینی برای ایجاد یک لبخند غیر واقعی محسوب می شوند.
کاش میتوانستیم بگویم که صداهای محیطی Whateverland را دوست داریم، زیرا کاملا قابل درک است که برای ساخت آن چقدر تلاش انجام شده است، اما متأسفانه بازی از این لحاظ ضعف دارد. در این بخش مشکل اصلی مربوط به صداپیشه ها هستند که گمان می کنم آنقدرها هم باتجربه نبودند. آنها قطعاً زبان مادریشان انگلیسی نبوده و به همین علت طرز صحبت عجیب آنها در طول بازی ما را آزار می داد. اما در طرف مقابل، موسیقی متن بازی واقعا دلنشین بوده و در ایجاد فضایی آرام کمک زیادی می کند.
در پایان مقاله باید گفت با اینکه بازی Whateverland از برخی مشکلات مربوط به بهینه سازی رنج می برد، ولی با گیم پلی نوآورانه از جمله پازل های مبتنی بر مینی گیم و فضایی واقعاً جذاب، کمبودهای خود را تا حد زیادی جبران می کند. به همین علت حتی اگر امروز هم تصمیم بگیرید که Whateverland را انتخاب کنید، ناامید نخواهید شد. لازم به ذکر است که این یک بازی نسبتاً کوتاه بوده و تقریباً 3.5 ساعت برای یک بار اتمام کامل بازی زمان نیاز دارید. برخلاف بسیاری دیگر از عناوین سبک اشاره و کلیک، در اینجا مقداری ارزش پخش وجود دارد و ما تخمین می زنیم که برای دیدن همه چیز، حدود 5 ساعت وقت صرف می شود. این ممکن است خیلی زیاد به نظر نرسد، اما باز هم ما کاملاً از چیزی که بازی از نظر گیم پلی نقطه و کلیک ارائه می کرد لذت بردیم.
- ارائه یک گیم پلی نوآورانه
- مینی گیم های لذت بخش و سرگرم کننده
- اتمسفری واقعاً جذاب
- موسیقی متن دلنشین
- بخش داستانی کوتاهی دارد
- برخی مشکلات مرتبط با بهینه سازی