با وجود بازیهای بزرگ و مشهوری مانند Dragon Age، The Witcher و The Elder Scrolls که عملاً بر عرصه بازیهای نقشآفرینی تسلط دارند، ارائه چیزی کاملاً منحصر به فرد واقعا دشوار است. Sir Whoopass: Immortal Death سعی نمیکند کار متفاوتی انجام دهد، در واقع، این بازی تقریباً بر هر کلیشه RPG که برای ایجاد جلوه کمدی وجود دارد، تأکید میکند و این جایی است که میدرخشد. این بازی خودش را خیلی جدی نمیگیرد. در واقع، زمان زیادی را صرف مسخره کردن خودش میکند و این چیزی است که آن را سرگرمکننده میکند.
از لحاظ داستان، اگر به دنبال بازیای هستید که بتوانید کاملاً در دنیای فانتزی و افسانههای آن غرق شوید، با بازی Sir Whoopass به این هدف نخواهید رسید. داستان کاملاً ساده است و باز هم کلیشههای معمول بازیهای نقشآفرینی را به سخره میگیرد. داستان در یک شب تاریک و طوفانی شروع میشود – چیزی که راوی حتماً به آن اشاره میکند صرفاً برای ایجاد جلوههای دراماتیک است و هیچ ارتباطی با خود داستان ندارد.
شما در نقش Sir Whoopass، شوالیهای شجاع و زندانی جادوگری شرور به نام جاودانه، شخصیت منفی داستان، بازی میکنید. پس از یک آموزش کوتاه که در آن بازی، شخصیت لوسی – جمجمهای جادویی که به شما در ردیابی اهداف و یادگیری مکانیک بازی کمک میکند – را معرفی میکند، از زندان فرار میکنید و تلاشی قهرمانانه را برای شکست جاودانه و پایان دادن به سلطنت استبدادی او آغاز میکنید. برای انجام این کار، باید در دنیای Weirdwood به دنبال مصنوع افسانهایِ شکست دهندهی تبهکار بگردید، که تنها شانس شما برای شکست جاودانه است.
این یک داستان کاملاً سرراست از تقابل خیر و شر است – داستانی که احتمالاً بارها دیدهاید – اما نکته دقیقاً همین است. راوی حتی با تفسیر دیوار چهارم خود توجه را به این موضوع جلب میکند. بنابراین، حتی اگر خود داستان به طور خاص جذاب نباشد، نوشتار، با ضربات تقریباً مداوم و نظرات کنایهآمیز، برای علاقهمند نگه داشتن من کافی بود.
حال به گیمپلی بازی بپردازیم. Sir Whoopass: Immortal Death یک بازی هک اند اسلش کاملاً استاندارد است که در آن جادو هم به کار رفته است. احساس کردم حرکت شخصیت در بعضی جاها کمی کند است و گاهی اوقات هیتباکس کمی ضعیف است که این موضوع از جذابیت و حس نبرد میکاهد.
سه نوع حمله وجود دارد: سریع (شمشیر)، سنگین (گرز/چکش) و دوربرد (چوبدستی) و میتوانید به دلخواه بین هر نوع سلاح جابجا شوید. دفاع کردن آسان است زیرا نیازی به زمانبندی برای گیج کردن دشمن ندارید و غلتیدن به سمت اکثر دشمنان آنها را سرنگون میکند و به شما فرصتی میدهد تا قبل از اینکه دوباره به حالت عادی برگردند، چند ضربه خوب وارد کنید. حتی میتوانید اکثر دشمنان را با یک یا دو ضربه از پا درآورید، که باعث میشود وقتی در مقابل یک یا دو دشمن هستید، احساس قدرت زیادی کنید.
با پیشرفت در بازی، لول شما بالا میرود که به شما امکان میدهد امتیازها را در برخی از ویژگیها سرمایهگذاری کنید و سلاحهای جدیدی از آهنگر که ظاهری تا حدودی دیوانهوار دارد، بخرید. میتوانید با پیدا کردن صندوقچههایی پر از ارتقاءهای نادر و افسانهای که آسیب سلاح فعلی شما را افزایش میدهند، این سلاحها را بیشتر بهبود بخشید.
همچنین تعداد زیادی کلاه برای پیدا کردن وجود دارد. آنها ممکن است در ترکیب با چنین زرههای خفنی کمی عجیب به نظر برسند، اما هر کدام تقویتکنندهی متفاوتی هستند، بنابراین ارزشش را دارند. از طرف دیگر، اگر میخواهید با لباسهای عجیب و غریب بازی کنید، چندین مورد در فروشگاه شخصیت اصلی من برای فروش وجود دارد. به طور کلی، Sir Whoopass با بخشهای پلتفرمینگ و تلههای مرگباری که باید از آنها اجتناب کنید، لحظاتی را در میان مبارزات به شما هدیه میدهد که واقعاً از آن لذت بردم.
قبلاً هم گفتهام، Sir Whoopass بازیای است که نه تنها خودش، بلکه بازیهای دیگر این ژانر را هم به سخره میگیرد. به عنوان اشارهای به Skyrim و تمایل طرفداران به احتکار آنها، چرخهای پنیر به عنوان اقلام قابل جمعآوری در نظر گرفته میشوند و در سراسر نقشه پنهان شدهاند. متأسفانه، نمیتوانید آنها را بخورید زیرا Sir Whoopass رژیم غذایی گنوم دارد – بنابراین باید به احتکار آنها به روش سنتی Skyrim بسنده کنید.
توسعهدهندگان مناطق مخفی زیادی را نیز پنهان کردهاند. برخی از آنها به وضوح برای بازیکنان در نظر گرفته شدهاند در حالی که برخی دیگر نه. در واقع چیزی برای پیدا کردن در دومی وجود ندارد، اما توسعهدهندگان انتظار دارند که ما به هر حال به آنها برخورد کنیم زیرا این کاری است که ما انجام میدهیم. من از پشت بام خانهای در دهکده شروع بازی بالا رفتم و یادداشت کوچکی از توسعهدهندگان پیدا کردم که به من میگفت قرار نیست آنجا باشم.
تنها مشکل واقعی من با این بازی، عملکرد فنی آن بود. نمیتوانم در مورد پلتفرمهای دیگر صحبت کنم، اما روی Xbox، گاهی اوقات خیلی کند اجرا میشد. در بیشتر موارد، بازی به راحتی اجرا میشد، اما متوجه شدم که بازی پس از بارگذاری در یک اتاق جدید یا به دلیل شلوغی بیش از حد، به شدت کند میشود. مطمئن نیستم که این مشکل از طراحی باشد، اما به نظر میرسد که کاتسینها پس از تکمیل سیاهچالهای خاص نیز کند و تا حدودی بیکیفیت بودند.
گذشته از برخی مشکلات مربوط به عملکرد و هیت باکس های به ظاهر متناقض، Sir Whoopass: Immortal Death در واقع بسیار سرگرمکننده است. مبارزه، اگرچه دست و پا گیر است، اما تسلط بر آن آسان است و با ارائه تلهها، پلتفرمینگ، معماها و مینیگیمها، تنوع خوبی در گیمپلی وجود دارد.
خط اصلی داستان کمی تکراری بود – بیشتر مربوط به غواصی در سیاهچال ها می شد – اما من واقعاً از ماموریت فرعی Little Red Riding Hood لذت بردم. جالب میشد اگر چند مورد دیگر از اینها، شاید بر اساس دیگر افسانههای کلاسیک، وجود داشته باشد تا اکتشاف در سیاهچال را از هم جدا کند و آن حس نیکوکاری را بیشتر به شما بدهد. مطمئنا حس طنز این بازی برای همه مناسب نخواهد بود و عملکرد آن میتوانست بهتر باشد، اما یک بازی مستقل کوچک خوب است که کمی خنده به همراه دارد و خودش را خیلی جدی نمیگیرد. به عبارت ساده، سرگرمکننده است.
- در به سخره گرفتن برخی از بزرگترین کلیشههای این ژانر عملکرد خوبی دارد
- گیم پلی سرگرمکننده است
- ترکیب خوبی از المان های اکشن، پازل و پلتفرمینگ را به کار گرفته است
- لگ های زیادی در سراسر بازی وجود دارند
- به دلیل هیت باکس های مبهم، مبارزات میتواند ناخوشایند باشد