بگذارید همین اول برایتان بگویم که Iron wings یک بازی شکست خورده است و خبری از بال های آهنین نیست و قرار نیست یک جنگ هوایی پر هیجان رو تجربه کنید! آنقدر از دست این بازی حرص خورده ام که مجبور شدم در همین مقدمه خیال خودم و خودتون رو راحت کنم ولی اگر دوست دارید بدونید این عصبانیت من ناشی از چیست ، با برسی این بازی که توسط وبسایت نقد و برسی بازی های ویدیویی IRG review تهیه شده است همراه ما باشید تا براتون به جزئیات این بازی بپردازم.
Iron wings داستان جنگ جهانی دوم را اما این بار از طریق خلبانان روایت می کند. شما در نقش جک و امیلیا قرار می گیرید. دو دوست که از کودکی با هم بزرگ شده اند و در حال حاضر در نیروی هوایی فعالیت میکنند و هدفشان چیزی جز نابول کردن هواپیما های نازی های آلمانی نیست و برای رسیدن به این هدف دست به هر کاری می زنند. جک عضو گروه Red Tails است ، گروهی که تشکلیل شده بود از خلبانان آفریقایی-آمریکایی که در جنگ های هوایی به نیرو های آمریکایی کمک می کردند و امیلیا هم عضو گروه wasps یا زنبور ها هست ، گروهی که تشکیل شده بود از زنان خلبان تا نیرو ها رو بدون درگیری نزدیک ساپورت کنند.
داستان بازی شاید در ابتدا فوق العاده به نظر برسد ولی بعد از مدتی این پیچیدگی را از دست می دهد و رفته رفته کیفیت خود را از دست خواهد داد و این اولین مشکل این بازی هست. داستان بازی پتانسیل بسیار بالایی برای یک روایت مناسب دارد که متاسفانه به خوبی از آن در بازی استفاده نشده است و پتانسیل آن به صورت کامل هدر رفته است و شاهد داستان جذابی حداقل در اواسط بازی نیستیم.
گیم پلی بازی نیز تعریف چندانی ندارد. بازی به سبک خلبانی آرکید و نه شبیه ساز ساخته شده است و انتظار می رود که به روانی بتوانید هواپیما های موجود که تعدادشان از انگشتان دست هم کمتر است کنترل کنید ولی این اتفاق به خوبی صورت نمی گیرد چرا که کنترل های بازی بسیار بد طراحی شده اند و به خوبی نمی توانید هواپیما را هدایت کنید و تا مدتی صرفا مشغول تمرین جهت تسلط بر کنترل بد بازی خواهید شد..
گیم پلی بازی روندی کاملا تکراری دارد و ماموریت های شما صرفا به رفتن از نقطه ی a به b لاک کردن هواپیما بر روی دشمن ، تیر اندازی و نابود کردن آن ها و اتمام ماموریت خلاصه می شود و به هیچ وجه در بازی شاهد یک اتفاق تازه و یا یک خلاقیت در زمینه ی گیم پلی شاهد نیستیم و پس از مدت کوتاهی بازی کردن و با وجود نبود داستانی که شما را در بازی نگه دارد از آن نا امید خواهید شد.
باقی بخش های بازی نیز تعریفی ندارند و به انجام دادن همین ماموریت های تکراری به نحوه ی دیگر خلاصه می شوند. در بازی می توانید بین جک و امیلیا سوییچ کنید که این اتفاق هم تغییر خاصی در روند گیم پلی بازی اعمال نمی کند و باز همان آش هست و همان کاسه. نقشه های بازی نیز بسیار محدود طراحی شدند و با وجود احتیاج یک بازی خلبانی به یک نقشه ی وسیع این اتفاق در بازی نیفتاده است.
گرافیک بازی اما با توجه به این که بازی کلا ۱ گیگ و خرده ای حجم دارد و بر روی کامپیوتر های شخصی حتی بر روی ضعیف ترین آن ها اجرا می شود فوق العاده است و دیدن منظره های بازی و جزئیات هواپیما های بازی چه از بیرون و چه از داخل بی نظیر است و از این نظر بازی سازان سنگ تمام گذاشته اند و تنها ایراد وارده به این بخش طراحی بد برخی چهره ها هست که با توجه به کوچک بودن بازی منطقی به نظر می رسد.صداگذاری هواپیما های بازی و شخصیت های آن نیز متوسط است و نه به آن ایرادی وارد است و نمی توان آن را تشویق کرد. موسیقی هم نقش زیادی در بازی ندارد و بیشتر صدای محیط در بازی به گوش می رسد.
در کل این بازی می توانست به اثری خیلی بهتر تبدیل شود ولی در حال حاضر با وجود مشکلات فنی بسیار ارزش تجربه کردن را ندارد و بهتر هست که به سراغ بازی های برتر این سبک بروید و حتی اگر به بازی های خلبانی علاقه دارید سمت این بازی نیایید چرا که صرفا ناامید خواهید شد.
- گرافیک فوق العاده
- داستان در اوایل بازی
- داستان در اواسط بازی و بخش پایانی
- گیم پلی پر اشکال
- فیزیک بد و کنترل خشک
- مشکلات محتوایی
- مراحل تکراری