به شغل Akane باید حسودی کرد. به عنوان توپچی روی هواپیمای مسلح صورتی آرورا، وظیفه ی اوست که هر چهار توپ را همزمان اداره کند، هر کدام به جهت متفاوت بوده و کارکرد آنها نسبت به یکدیگر متفاوت هستند. در نوک آن اشعه ی لیزری متمرکز، و در پشت اسپری سریع. از سقف آن مجموعهای از گلولههای جرقه ای به در می آید؛ و از کف به طرز شگفت آوری یک توپ بزرگ آب پدیدار میشود. اگرچه او تنها نیست، Aboa به عنوان مسیریاب به کمک او در آرورای صورتی می آید.
در سنت بازی ویدیویی، نجات جهان، نبردی است که این دو به شکل یک تیرانداز فضایی ۲ بعدی مبارزه خواهند کرد. با این حال، پیشرفت در طی دهها مرحله این بازی به سرعت یک چیز را روشن میسازد: Dezatopia یک بازی شوتر معمولی نیست. هر مرحله با ترکیب کردن دشمن، اجزا صحنه و خطرات به روشهایی که تغییرات مراحل را بسیار قابل توجه تر از یک نقاشی مجدد از پشت پسزمینه ، صحنه های زیبایی را می سازد. علاوه بر این، قدرت آتش چند جهتی آرورای صورتی نیز وجود دارد چون دشمن ممکن است از هر جهتی حمله کند.
خیلی چیز ها در این بازی وجود دارد که دوست داشتنی است. از توانایی شلیک کردن هر چهار اسلحه در 4 جهت مختلف تا شلیک نکردن هیچ کدام. اگر هیچ اسحله ای را شکلیک نمی کنید، حتماً در حال جمع آوری امتیاز و پول هستید که برای باز کردن فروشگاه های مختلف پس از نجات حیوانات به حد کافی، به آن نیاز دارید. با کمک این فروشگاه ها می توانید آیتم های مختلفی بخرید؛ آیتمی که شما را برای 3 ثانیه شکست ناپذیر می کند، آیتم جان و بمب برای اینکه در آینده نبردهای بهتری داشته باشید و 100 ها ارتقاء مختلف برای اسلحه ها.
وقتی صحبت از محتوا می شود، این بازی سایر بازی ها در این ژانر را تحقیر می کند. 24 مرحله که هر کدام دشمن، باس و اجزای تعاملی منحصر به فردی دارند؛ یک داستان کوچک بسیار خوب نوشته شده که خودش را بر روی بازیکنان action گرا تحمیل نمیکند و صدهامورد برای باز کردن از جمله آثار هنری، پروفایل های کاراکتر و داستان که دلیل قانعکنندهای برای بازی کردم مدوام ایجاد می کند.
از این نظر، یک دور بازی بیشتر از 5 سطح را باز نمی کند یا بیشتر از نیم ساعت به لطف مسیر های مختلف که ترکیبی از سطح هاست، طول نمی کشد. این وظایف دقیقا الهام بخش نیستن و اغلب بازیکن نیاز دارد تا به امتیاز خاصی برسد یا یک مرحله مشخص را در محدوده زمانی به پایان برساند، اما آنها طول عمر بازی را افزایش میدهند. علاوه بر آن، برای انجام این وظایف لازم است که برج نهایی مرحله را باز کرده و به “پایان” برسید- کلمه ای که من به احتیاط از آن استفاده میکنم، بسته به اینکه چگونه یک بازیکن متعهد میتواند دهها بار بدون احساس یکنواختی “پایان” را ببیند.
با اینکه لیست طولانی ای از اسحله ها، دشمن ها و مراحل مختلف ارائه شده است، هیچ کدام چیزی را که به این بازی جذابیت می دهند توصیف نمی کند؛ لحظات هرج و مرج و افسار گسیخته و هیجان خالص گیم پلی. با همه نوع موشک که در هوا در همه جهات پرواز می کنند، این بازی بیشتر شبیه به آثار هنری آتش بازی بوده تا حمله دشمن؛ این بازی بیشتر ورزشی برای چشم می باشد.
تنها زمانی که نیاز به خواندن متن های در حین بازی می شود، این ورزش کردن بسیار سخت به نظر می رسد. حداقل بر روی Switch، متن ها از اثر زرق و برق دار رنج برده و بسیار مبهم هستند که باعث می شود خواندن متن عمیقاً کاری مشکل به نظر برسد. این باعث شرمندگیست، زیرا همانطور که داستان و دیالوگ، جاذبه اصلی این ژانر نیست، Dezatopia دارای گفتگو های جذاب و کوچک می باشد که برخی شخصیت های واقعی را به بازی اضافه می کند با آن گه نیازی به آنها نیست.
بحث در مورد سبک هرچ و مرج این بازی بدون لمس موسیقی متن آن غیر ممکن است. در خانه توسط HEY، توسعه دهنده بازی، ۵۲ آهنگ کم هزینه آن با این هرج و مرج ایجاد شده هماهنگی دارد. در حالی که این نوع موسیقی برای مهمانی ها مناسب نیست، اما موفق شده که لحظات اکشن و هیجانی را تقویت کند و توانسته شخصیت بیشتری به این عنوان که از قبل غیر قابل مفاومت بود، اضافه کند.
این بازی یک بازی تماشایی بوده که هر چه بهتر بازی شود، جذاب تر می شود. با کمک سیستم استفاده از اسحله بازی مشهوری چون DOOM و همچنین دشمنان بی پایان قابل استفاده، موارد قوی آنچنانی در برابر این شوتر 2 بعدی وجود ندارد. برخی مشکلات در رابطه با متن های داخل بازی وجود دارد که باعث تاسف است اگرچه بازی شما را مجبور به خواندن هیچ متنی نمی کند و نمی توان این مورد را مشکل دانست.
- گیم پلی بسیار هیجان انگیز
- تصاویر زیبا و شبیه به آتش بازی
- موسیقی متن متناسب با حال و هوای بازی
- متن داخل بازی ناخوانا
- خط داستانی ضعیف