خانه / Nintendo / نقد و بررسی Starlink: Battle for Atlas

نقد و بررسی Starlink: Battle for Atlas

خیلی وقت است که بازی با ژانر شوتر فضایی دیگر تولید نمی شود که این موضوع باعث فراموشی گیمر ها نسبت به این بازی ها میباشد.حال شرکت ubisoft این رکورد نساختن بازی با این ژانر رو شکست و بازی Starlink: Battle for Atlas را تولید کرد تا این ژانر از بین نرود. در ادامه با نقد و بررسی این بازی جذاب با سایت IRG Review همراه باشید.

بازی استارلینک داستان گروهی از انسانهای فضانورد را بیان میکند که فرماندهی آنها توانسته است به علم تولید و استخراج نوعی منبع انرژی به نام نوا (Nova) دست یابد. نوا از با ارزشترین منابع سراسر کهکشانها به حساب آمده و بسیاری از نژادها خواهان دستیابی به آن هستند. فرماندهی یاد شده با استفاده از دانش خود و نوا یک سفینهی فضایی به نام «اکویناکس» (Equinox) ایجاد کرده، برای بررسی موضوعی شروع به سفر در کهکشانها میکند, پس از ورود به سیستم ستارهای اطلس و زمانی که یکی از خدمه با سفینهی خود در حال بررسی محیط بود، موردحمله قرار میگیرد. در نتیجه دیگر اعضای گروه نیز برای کمک به وی از اکویناکس خارج میشوند. دشمنان که سفینهی مادر را خالی مییابند به آن حمله کرده و کاپیتان کشتی را به منظور دستیابی به انرژی نوا میدزدند. از این لحظه به بعد، کاربر وظیفه دارد هدف نهایی شخصیت منفی داستان را شناسایی کرده، فرماندهی خود را نجات بدهد. شخصیت فاکس نیز در این مسیر به اعضای استارلینک یاری میرساند.

داستان بازی به خوبی روایت میشود و شخصیتها از شخصیتپردازی خوبی برخوردار بوده، پس زمینهی مناسبی دارند. بهطور کلی داستان بازی با وجود داشتن پایهای تکراری بهخوبی روایت میشود, بازی استارلینک در سبک اکشن/ ادونچر و شوتر فضایی ساخته شده و جهان باز است. در زمان شروع بازی شما ابتدا باید یک فرد را از بین خلبانان سفینهها انتخاب کنید که با وجود داشتن پسزمینههای کاملاً متنوع تفاوت فاحشی بین شیوهی بازی شما ایجاد نمیکنند. در مرحلهی بعد نوبت به انتخاب سفینه میرسد. در اینجا موضوع کاملاً برعکس است. کاربر در این قسمت با تنوع بالایی از کشتیهای فضایی مواجه است که هر یک از ویژگیهای خاصی مانند وزن کمتر، سرعت بیشتر یا مقاومت بالاتر برخوردار است. به علاوه تا حد زیادی قابل شخصیسازی هستند و سلاحهای متنوعی را روی هر بال آنها میتوان سوار کرد.

در همین ابتدا بیان یک نکته ضروری بهنظر میرسد و آن داشتن محتواهای انحصاری برای کنسول نینتندو سوییچ است. در نسخهی سوییچ شما به شخصیت و سفینهی فاکس دسترسی دارید و میتوانید از دیدگاه وی داستان را دنبال کنید. این مساله برای طرفداران نینتندو نکتهی بسیار مثبتی بهحساب میآید.

گیم پلی بازی به طور اساسی به دو بخش فضا و سیّارات تقسیم میشود. کنترل سفینه شما در فضا کمی در ابتدا سخت و بدقلق است. با پیشروی در بازی به سرعت با کنترل این بخش وفق خواهید یافت. فضای منظومه اطلس به صورت کلّی یک Hub بسیار پهناور برای جابجایی میان سیّارات بازی است و در این میان دشمنان و چالشهای ریز و بزرگ و در صدر آنها سفینه مادر شماریال اکوئیناکس، وجود دارد. یکی از اشکالات بازی این جاست که سفینه مادر شاید از لحاظ عملی در بازی تاثیر داشته باشد ولی از نظر ظاهری شبیه به یک جسم دکوری در فضاست. وقتی نزدیک به آن میشوید هیچ اتّفاقی نمیافتد مگر این که طی داستان بازی، بقیه شخصیّت ها از شما بخواهند که برای جلسه گذاشتن و گرفتن اطّلاعات در مورد ماموریتهای بعدی به آن جا بروید که در آن صورت هم شما به هیچ وجه وارد سفینه نمیشوید و یا از طریق ارتباط صوتی تصویری اطّلاعات را تحویل میگیرید یا یک کاتسین از جلسه بین شخصیّتها پخش میشود. خیلی عالی میشد اگر میتوانستیم شخصیّت خود را به طور استثناء در سفینه مادر و مراکز تحقیقاتی(که به آنها نیز خواهیم پرداخت) کنترل کنیم بدون شک به حجم سنگین آپگریدها و نحوه تعامل با آنها عمق بیشتری میداد. موضوعی که در ادامه به شدّت به گیم پلی بازی صدمه میزند. جدا از این موارد، به غیر از مبارزات فضایی، گشت و گذار نیز در این فضای عظیم به شدّت راحت و در دسترس است. حالت Hyperdrive به شما اجازه میدهد در ازای بعضی خطرات با سرعت فوقالعادهای بین سیّارات حرکت کنید که بسیار کارآمد است

وقتی بازی را شروع کردم، میخواستم سریعاً وارد بازی شوم و خود بازی را تجربه کنم، اما یک چیز مانع من شد: موسیقی بازی. این موضوع باعث شد ۱۰ دقیقه در منوی بازی گیر کنم و Start را نزنم. موسیقی استارلینک یک نوع حس مرموز را به شما انتقال میدهد. البته شاید بازی خودش به آن اندازه مرموز نباشد، اما موسیقی این وسط خیلی کمک میکند که حس در فضا بودن و بیفرمانده بودن را احساس کنید! در جریان بازی هم این نکتهی مثبت به چشم میخورد. حتی برای مثال، منوی نقشه با منوی ارتقاء مهارتها موسیقی یکسانی ندارد. صداگذاری هم بسیار عالی است. البته انتظار دیگری از شرکت بزرگی مثل یوبیسافت نداشتیم. شخصیتهای استارلینک از هم کاملاً متفاوتند و یوبیسافت برای هر کدام با توجه به کاراکترش، از صداگذاران خبره کمک گرفته است.

به طور کل بازی در دو درجهی سختی اول بسیار آسان است. چه معماها و چه گیمپلی چالش خاصی را پیش پای شما نمیگذارند. در حالت نرمال، شخصاً بعد از ۶،۷ ساعت بازی فقط یک بار در اول بازی باختم. بعد از اینکه یاد میگیرید کاربرد هر اسلحه چیست و چگونه باید از ترکیبهای مختلف استفاده کرد، شانس نابود شدن شما به صفر میل میکند. علاوه بر این اگر تعداد دشمنان زیاد بود میتوانید چند ثانیهای در قبال مصرف انرژی، سپر خود را فعال کنید و جاخالی دهید تا خط سلامت شما پر شود و باز مبارزه کنید. ترکیب این موضوع که بازی خیلی جاها چالشبرانگیز نیست و اینکه شما در بازی دائماً ۳،۴ ماموریت خاص را انجام میدهید، ارزش تکرار بازی را پایین میآورد. گرچه همان یک دفعهای که آن را بازی میکنید بسیار به شما میچسبد. البته در این میان چالشهایی هم پیش پای شما گذاشته شده. در برخی مراحل مربوط به استخراج، با موجوداتی غولپیکر به نام Prime مواجه میشوید. Primeها خوششان نمیآید که از معدنشان دزدی کنید و خط سلامتشان هم مانند بقیهی دشمنان بازی کم نیست. مشکلی که وجود دارد این است که قائله با کشتن این موجودات ختم نمیشود. اگر در سیارات نزدیک هم Primeها را بکشید، سفینهای میآید که Primeهای بیشتری تولید میکند و تنها راه شما نابود کردن آن سفینه است.

نکتهی دیگری که مختص این بازی است و میخواهم به آن اشاره کنم، اسباببازیها و لوازم جانبی بازی هستند. همهی سفینههای بازی به شکل فیزیکی وجود دارند که میتوانید آنها را تهیه کنید. اما اینها فقط اسباببازی نیستند. بالاتر ذکر کردم که میتوانید برای تجربهای منحصربفردتر، به کنترلر خود Mount وصل کنید. در واقع همین سفینهها سوار یک پایه میشوند و آن پایه به کنترلر شما متصل میگردد. بعد از آن میتوانید کنترل امور را واقعگرایانهتر در دست بگیرید. میتوانید خلبانهای مختلف را سوار سفینههای مختلف کنید و آن سفینهها را در دنیای واقعی شخصیسازی کنید. وقتی کارتان تمام شد، عین همان سفینهای را که بیرون بازی ساختهاید، داخل بازی خواهید داشت. تجربهی Co-Op بازی با این دستهها قطعاً بسیار لذتبخش خواهد بود. از آنجایی که بازی برای ردههای سنی پایینتر ساخته شده است، این موضوع به افزایش طرفدار این بازی نیز کمک خواهد کرد. در کل یوبیسافت واقعاً در این زمینه سنگتمام گذاشته و اگر بخواهید از بازی بیشتر لذت ببرید همه چیز برای شما مهیاست.

بازی از نظر بصری چشمنواز و زیباست. در طی بازی شما به سیارههای مختلفی سفر میکنید که هر یک از این سیارات ویژگی خاص خودشان را دارند. این موضوع دینامیک بازی را بسیار جذاب میکند. شاید بازی از نظر تنوع دشمنان خیلی متنوع نباشد، اما محیطها واقعاً متنوع و دیدنیاند. اینکه بازی در فضا و سیارات دیگر جریان دارد، اهمیت این موضوع را دوچندان کرده است. وقتی در فضای بیکران، گاز سفینهی خود را گرفتهاید که به سیارهی بعدی برسید، قطعاً نمیخواهید توی ذوقتان بخورد. نمیگویم که طراحی فضا در بهترین حالت خودش است، اما با توجه به سبک گرافیکی خود بازی خیلی خوب است. از طرف دیگر طراحی سطح سیارات بسیار زیباست. برخی سیارات سنگیاند، برخی پر از دار و درخت، اما همگی آنها در نوع خود قشنگ کار شدهاند. نورپردازی بازی نیز حرفهای زیادی برای گفتن دارد و تفاوت اقلیم در سیارات مختلف نیز ستودنیست. کاراکترهای بازی با توجه به ویژگیهای شخصیتیشان طراحی شدهاند و همگی به نوعی دوستداشتنی هستند. شاید بیربط باشد، اما نوع رابطهی آنها با هم من را یاد انیمیشن پاندای کونگفوکار انداخت. هر کدام از این شخصیتها پیشینهی داستانی خودشان را دارند و دلیل پیوستن آنها به استارلینک متفاوت است، در عین حال همگی با هم رابطهی خوبی دارند و برای نجات فرماندهشان با هم متحد هستند.

5

5

مزایا

  • موسیقی بی نظیر
  • جلوه بصری به شدت عالی
  • گیم پلی نرم و خوب
  • نبود مشکلات فنی زیاد
  • مراحل فرعی متنوع و خوب
  • آزادی عمل بالا
معایب

  • تکراری بودن ماموریت های اصلی

0

0

0

0

0

گرافیک - 8.5
گیم پلی - 8
موسیقی - 8
داستان - 8

8.1

User Rating: Be the first one !

همچنین ببینید

نقد و بررسی بازی Akatsuki: Lord of the Dawn

Akatsuki: Lord of the Dawn یک بازی نقش آفرینی بی درنگ است که توسط Zoo …