بار دیگر در خدمکت شما هستیم با نقد و بررسی بازی جذاب Lost Ember با تیم IRG Review همراه باشید. این بازی توسط کمپانی Mooneye Studios و برای پلتفرم های پلیاستیشن 4، ایکسباکس وان، پی سی و نینتندو سوییچ عرضه شده است. در ادامه با نقد و بررسی این بازی جذاب با ما همراه باشید.
طی سالیان گذشته همانطور که استودیوهای بزرگتر، بیشتر از قبل سراغ ارائهی بازیهایی با گرافیک های بسیار قوی اما دور از خلاقیت رفته اند بههمان اندازه هم استودیوهای بازیسازی مستقل سراغ ارائه بازیهایی شدیدا خلاقانه، بدیع و جاهطلبانه رفتهاند که گیمرها را بهشکلی اعجابآور در خود غرق میکنند. Lost Ember نیز یکی از همین بازیها است. این بازی یک بازی ماجرایی با تکیه بر روایت داستان است که با تمرکز بر ارائهی تجربهای خاص و تکرار نشدنی از نوع یکی شدن و احترام بهطبیعت، بازیکن را ساعتها با داستان جذاب و گیم پلی خیره کننده و روان خود درگیر می کند.
شروع داستان بازی بسیار مبهم آغاز می شود. در سال و روز و مکانی نامشخص، بازی را در نقش یک گرگ آغاز میکنید. گرگی که پس از گذشت مدت زمان کوتاهی، با روح سرگردان یک سرخپوسته مرده برخورد میکند و اطلاعاتی ناچیز را از سرگذشت خود بهدست میآورد. حال این سرگذشت عجیب گرگ داستان ما چیست؟ داستان از این قرار است که در این سرزمین بسیار زیبا و بکر بینهایت چشمنواز، یک قوم با نام «(Yanrana)» سکونت داشته و مردمانش بهخوبی و خوشی روزگار خود را میگذراندند. ولی در طی یکی از درگیریهای بین قبیلهای، دوست یکی از اعضای این قبلیه کشته میشود. و داستان از اینجا شروع می شود.
بازی Lost Ember برای سرگرم کردن مخاطب خود روی روایت داستان و ماجراهای پرکشش خود تمرکز میکند اما این موضوع، بدین معنی نیست که بازی مهمترین جنبهی سرگرمکننده بودن خود یعنی گیمپلیاش را نادیده میگیرد. در همان ابتدای بازی و با کنترل کردن گرگ بهسرعت با روند گیمپلی و جهان بزرگ این بازی آشنا می شوید. در کل اگر بخواهیم از گیمپلی Lost Ember صحبت کنیم، میتوانیم بگوییم که تیم سازندهی بازی با کم کردن چالشها و موانعی که بر سر راه بازیکنان قرار میگیرد، با ازبینبردن دغدغههای ذهنی بازیکن کاری می کنند تا گیمر بیشتر و بهتر در داستان اثر غرق شود و با جهان آن ارتباط برقرار کند. این موضوع تا قسمتی کاملا موفق عمل میکند اما کمبود چالشها در بازی، برخی از گیمرها که اثری چالشبرانگیز از استودیوهای بازیسازی طلب میکنند را ممکن است ناامید و خسته بکند.
با پیدا کردن مقدار کافی از خاطرات اعضای قبیله، میتوانید وارد مکانهای تازهتر و بزرگتر بازی شوید و این روند تا پایان بازی ادامه پیدا خواهد کرد. نقشهی بازی شدیدا وسیع است و کاری میکند تا ساعتها در آن بهگشتوگذار بپردازید. از آنجایی که شما در ابتدای بازی در نقش یک گرگ بازی می کنید، نمیتوانید بهبرخی از قسمتهای نقشه مانند بخش های بسیار مرتفع یا عمیق دسترسی داشته باشید و اینجا است که باید از دیگر حیوانات موجود در سرزمین بازی کمک بگیرید. بله درست شنیدید، شما تنها در کالبد آن گرگ وجود ندارید بلکه روح شما می تواند به روانی هرچه تمام تر در کالبد دیگر حیوانات جهان بازی فرو رفته و آن هارا کنترل کند.
کنترل دیگر حیوانات موجود در نقشه (بهغیر از گرگ که قهرمان داستان است) بهشدت جذاب و سرگرمکننده است. و این بسیار جان نواز و جالب است که این روزها تجربهی زندگی یک کبوتر، یک ماهی، یک ببر یا حیواناتی از این دست را میتوانیم در کنسول های بازی نسل هشتم کسب بکنیم و بهجرئت میتوان گفت که بازی Lost Ember یکی از بهترین و سرگرمکنندهترینِ این تجربهها را برای گیمرها بهارمغان میآورد.
برای اینکه بتوان بهنقاط سخت و صعب العبور نقشه دسترسی داشت باید از دیگر حیوانات حاضر در نقشه کمک گرفت. این موضوع هم بهگیمپلی نسبتا یکنواخت بازی که از دویدن در کالبد گرگ داستان تشکیل میشود، تنوع میدهد و هم زوایای مختلفی از نقشهی بازی را بهشما نشان میدهد که در حالت عادی نمیتوانستید آنها را ببینید و از آنها لذت ببرید.
در Lost Ember از همان آغاز شاید یکی از چیزهایی که از آن مطمئن میشوید، کیفیت بالای صداگذاری-موسیقی و جلوههای دیداری بازی است که بهخلق یک اتمسفر عالی میانجامد. بازی با موتور گرافیکی آنریل انجین 4 (Unreal Engine 4) توسعه یافته و خوشبختانه استودیو مونآی با بهرهگیری مناسب از این موتورگرافیکی قدرتمند، توانستهاند تصاویری بدیع، خاص و بهشدت جذاب را در Lost Ember به وجود بیاورد؛ تصاویری که دائما چشمان بازیکن را با لطافت بی نظیر خود نوازش میکنند و هرگز از تازگی آنها کم نمیشود. این موارد بهشکلی کاملا مستقیم، سبک داستانسرایی بازی ک را هم تحتتاثیر قرار داده و کاری میکند تا گیمر صرفا با تماشای تصاویر بازی، از داستان و اتفاقاتی که در دنیای اثر در جریان است مطلع شود. موسیقی بازی نیز از نظر کیفی، دقیقا در سطح جلوههای دیداری و گرافیکیاش قرار میگیرد و ادغام این دو جنبه از بازی، بهخلق یک اتمسفرسازی گیرا و عالی منجر شده است.
- گرافیک بسیار چشم نواز
- داستان سرایی شگفت آور
- موسیقی فوق العاده
- تجربه ای خاص و شگفت آور
- بازی در بعضی مواقع شاید در نظر بیننده یکنواخت جلوه کند