سال گذشته یک لپتاپ جدید گرفتم که نسبت به مدل قبلی خیلی قوی تر نبود، بلکه جدیدتر بوده و قطعات داخلی بهتری دارد. پس از مدت کوتاهی که به این سیستم جدیدم عادت کردم و تمام حساب ها و جزئیات خود را تنظیم کردم، خوشحال و آماده رفتن بودم. اما هرازگاهی مجبور میشدم به لپتاپ قدیمیام که حالا پس از سالها خدمت بازنشسته شده، سری بزنم تا چیزی را پیدا کنم که از دست داده یا فراموش کرده بودم.
بازی ReSetna که توسط Today’s Games توسعه داده شده است، واقعاً من را به یاد لحظاتی می اندازد که با لپ تاپ قدیمی خود داشتم. آشناست و چیزهای زیادی دارد که من میخواهم و از آن لذت میبرم، اما مشکلات طولانیاش مانع از آن میشود و باعث میشود که بین قدردانی از نقاط قوت آن و ناامیدی از معایبش دچار نوعی سرگردانی باشم.
ReSetna در هسته خود، یک مترویدوانیا 2.5 بعدی تکنفره است که در دنیایی علمی-تخیلی پس از آخرالزمانی که فقط ماشینآلات و ربات ها در آن زندگی میکنند، اتفاق می افتد. شما نقش ReSetna را بازی می کنید، روباتی که از خواب بیدار شده تا یک سیگنال مرموز را متوقف کند که دیگران را به حالت جنون می کشاند. شما هفت بیوم یا محیط متنوع و مرگبار را طی خواهید کرد که مملو از روبات های دیوانه هستند و باید با آنها مبارزه کنید، در حالی که سعی می کنید حقیقت مرموز این جهان را دریابید.
داستان بازی ReSetna اساساً از طریق گفتگو با گروه کوچکی از ماشینآلات و هوش مصنوعی ها که هنوز کار میکنند و کلکسیون هایی که در دنیا پیدا میکنید، بیان میشود. تمام اطلاعات در مورد جهان بازی از طریق متن ارائه می شود، برخی از آنها در “Leetspeak” نوشته شده است، جایی که حروف با اعداد یا نمادهای مشابه جایگزین می شوند (به عنوان مثال، حرف “E” با عدد “3” جایگزین می شود).
این جزئیات به این حس میافزاید که این رباتهای بازمانده، درست مانند دنیایی که در آن زندگی میکنند تحقیر میشوند، اما همین که بیشتر پیشروی کردم، متوجه شدم این نوع شیوه روایت تا حد زیادی آزاردهنده بود. به همین دلیل از تعدادی اصطلاحات برای به خاطر سپردن، برای یادگیری بیشتر در مورد محیط و رویدادهای منتهی به بازی استفاده کردم. من تمام تلاشم را کردم که اطلاعات را پیگیری کنم، وقتی که به طور تصادفی به آنها دسترسی پیدا کردم، مطالب کلکسیونی را خواندم، اما همه آن را کمی مبهم دیدم. در حالی که ممکن است تصویر کاملی از تمام اتفاقاتی که منجر به اتفاقات بازی شده بود به دست نیاوردم، توانستم طرح اصلی را بدون مشکل دنبال کنم.
گیم پلی این بازی برای من ترکیبی واقعی از فراز و نشیب های فراوان است. در طراحی خود این یک مترویدوانیا کلاسیک است که طی آن، در یک دنیای دوبعدی که با المان های نبرد همراه است، به کاوش می پردازید. با پیشروی در ماموریت های اصلی، کلیدهایی دریافت می کنید که به شما امکان می دهد قفل درهای همان امنیتی همان مرحله را باز کنید، به مناطق جدید دسترسی پیدا کرده و میانبرهایی ایجاد کنید.
همچنین یک سیستم تلهپورت وجود دارد که بهعنوان یک محل ذخیره نیز کار میکند و تعداد زیادی از آنها در سراسر بازی وجود دارد.شما همچنین یک نقشه بلوکی با رنگ های مختلف دارید که نشان دهنده هر بیوم است. دارای فهرستی از نمادها است، اما فقط نقاط تله پورت و نشانگرهای ماموریت ها روی نقشه ظاهر میشوند و نمادهای دیگری مانند NPC ظاهر نمیشوند. این انتخاب های طراحی عجیب و غریب مانند این باعث سردرگمی بازیکنان می شود. شما همچنین می توانید نشانگرهای سفارشی سازی شده خودتان را بگذارید و همچنین در اواسط بازی عکس های فوری بگیرید که نشانگرهای نقشه خود را دارند.
احتمالاً بخش مورد علاقه من در طراحی بازی این است که چگونه توانایی های خود شخصیت ReSetna را بهبود می بخشید. شما یک شبکه دارید که در آن تراشه هایی با رنگ ها و اشکال مختلف مانند تتریس را قرار می دهید. هر تراشه یکی از آمار یا تواناییهای ReSetna را تقویت یا ارتقا میدهد و به شما این امکان را میدهد که بیلدهای خود را ایجاد کنید. وجود تراشههایی از رنگهای منطبق در کنار یکدیگر، تأثیرات آنها را افزایش میدهد. افزایش اندازه شبکه و برخی از تراشه ها را می توان در یک مرکز اصلی خریداری کرد، در حالی که برخی دیگر را می توان در خود جهان پیدا کرد.
با اینکه تنوع دشمنان را تحسین می کنم، اما باس فایت ها تا حدودی ناامیدکننده بودند. بیشتر آنها فقط ماشینآلات فلزی هستند که نبرد با آنها حس هیجان خاصی را به مخاطب منتقل نمی کنند. از جمله باس نهایی، متوجه شدم که یک شلوغی ناامیدکننده بود که مرا مجبور کرد به روشی خاص بازی کنم که با بقیه بازی در تضاد بود.
این حقیقت را نمی توان انکار کرد که طراحی بصری و گرافیک هنری فوق العاده این بازی، بزرگترین نقطه قوت آن محسوب می شود و همان چیزی بودند که در ابتدا من را به تماشای بازی کشاندند. هر بیوم نه تنها با پالت رنگ و طراحی محیطی خود متمایز می شود، بلکه با انواع ربات های دیوانه ای که در کمین هستند نیز متمایز می شود. حتی خود ربات ReSetna که در این جهان، تازه متولد شده است، طراحی شیکی دارد که عملکرد و دقت تیم طراحی بازی را نشان می دهد. در طرف مقابل، بیشتر رباتهای دیگری که مشاهده می کنید، هالکهای زنگ زده ای هستند که بازتابی از دنیای اطرافشان است.
جلوه های صوتی بازی نیز ترکیبی کلاسیک از موسیقی های الکترونیک و پژواکهای متالیک است که جلوه ای عالی از دنیای علمی تخیلی در حال زوال بازی را به نمایش می گذارند. مبارزه با هر صدای تلق، انفجار و ضرباتی که به صدای ناخوشایند نبرد میافزاید، سر و صدا را به ارمغان میآورد. صدا و موسیقی بازی کاملاً شفاف است و اگرچه ممکن است بعد از بازی تأثیر ماندگاری نداشته باشد، اما در برقراری ارتباط با فضای جهان و همچنین اکشن روی صفحه نمایش عالی است.
به طور کلی، ReSetna یک مترویدوانیای عالی با سیستم حرکتی رضایت بخش، مبارزات چالش برانگیز و گرافیک هنری خیره کننده است. اما جای تاسف دارد که برخی از کمبودهای رابط کاربری، سرعت و روند پیشرفت نامناسب، روایتی ساده که زیر سایه داستان های کوچک و مبهم جهان گم شده و چند باس فایت خستهکننده مانع از تحقق کامل پتانسیل های آن میشود. معتقدم طرفداران عناوین مترویدوانیا که میتوانند این نقصها را نادیده بگیرند، از تجربه بازی ReSetna لذت خواهند برد و در این صورت من آن را بهعنوان پایهای قوی برای یک ساخت یک دنباله میبینم.
- گرافیک هنری درخشانی دارد
- طراحی دشمنان بازی قابل تحسین است
- جلوه های صوتی و موسیقی در القای حس رو به زوال دنیای بازی عملکرد فوق العاده ای دارند
- روند پیشرفت ناخوشایندی دارد
- روایت داستانی بازی بیش از حد ساده است و می توانست از شیوه ای بهتر برای بیان استفاده کند
- برخی از باس فایت ها و عناصر گیم پلی، ناامیدکننده ظاهر می شوند