محبوبیت بازیهای سبک مترویدوانیا روز به روز در حال افزایش است و به همین علت طی چند سال اخیر شاهد درخشش عناوین فوق العاده ای در این سبک بوده ایم، ژانری که منشا پیدایش آن به دو بازی کلاسیک کسلوانیا و متروید پرایم باز می گردد. بازی های این سبک دارای یک نقشه جهانی به هم پیوسته بزرگ هستند که شما میتوانید کاوش کنید. اگرچه دسترسی به بخشهایی از این جهان اغلب توسط درها یا موانع دیگر محدود میشود اما زمانی می توان از آنها عبور کرد که آیتم ها، ابزارها، سلاح ها و توانایی هایی در مورد آن بخش ها به دست آورید. این ساختار خاص منجر به خلق عناوین فوق العاده ای شده که از همه لحاظ قابل تحسین هستند.
بازی GINSHA نیز در دسته عناوین مترویدوانیا قرار می گیرد که قرار بود در کنار بازی Blasphemous II، قول بهترین مترویدوانیای سال را بدهند. با اینکه گرافیک و زیبایی شناسی بین این دو بازی کاملاً متفاوت است، اما آیا گیم پلی GINSHA در برابر رقیب برجسته خود قرار می گیرد و می تواند آن را شکست دهد؟ در ادامه با نقد و بررسی این بازی از طرف تیم IRG Review با ما همراه باشید.
درون مایه داستان GINSHA در واقعیت بسیار کم رنگ و آبکی است، اما همچنان سناریوی نسبتاً رایجی با موضوع سیارات در حال مرگ، بیگانگان و خیر در مقابل شر را روایت می کند و کاملا مشخص است که تمرکز اصلی سازندگان روی بخش داستانی نبوده است. شما به طور موثر یکی از دو به اصطلاح حباب بیگانه به نام Gin یا Gon را کنترل میکنید که یکی از آنها به صورت همزیستی در موجودات مختلف در طول مسیر زندگی میکند، در حالی که دیگری به عنوان نوعی دستیار شناور مانند شخصیت Navi در بازی Ocarina of Time عمل میکند.
در واقع این بازی از همان فرمول کلیشه ای عنصر خوب در مقابل شر استفاده می کند که البته این مورد نقش بسیار مهمی را ایفا می کند زیرا یکی از مواردی که مطمئناً GINSHA را نسبت به سایر مترویدوانیاهایی که اخیراً بازی کرده ام متمایز می کند این است که شامل گزینه های گفتگو است که بر دنبال کردن مسیر “خوب” یا مسیر “بد” تأثیر می گذارد. تقریباً در هر تعاملی با شخصیت های داستان، گزینههایی وجود دارد که میتوانید از بین آنها انتخاب کنید که عمق و تاثیر زیادی به موقعیتهایی میافزاید که در آن به طور معمول فقط دکمه skip را استفاده می کنید. شما باید 6 سیاره مختلف را کاوش کنید و مسیر خود را برای نجات گونه های هم نوع خود پیدا کنید. هر تصمیمی مهم است و بر محیط اطراف و برای احتمالات و پایان های جدید تأثیر می گذارد.
در مورد گزینه های دیالوگی که GINSHA ارائه می دهد، می توان گفت این یک بازی فوق العاده جاه طلبانه است، به خصوص برای یک تیم توسعه دهنده کوچک. تا آنجا که من می دانم، GINSHA عمدتا توسط شخصی به نام آدریان زینگ به صورت انفرادی توسعه داده شده که خوشبختانه در ارائه مجموعه کاملی از ویژگی های متنوع گیم پلی با هیچ ترسی نداشت است. علاوه بر گزینههای گفتگوی فوق، عناصر ساخت و ساز و RPG، حالت بازی جدید، پایانهای چندگانه و سیستم اسکن آیتم ها نیز وجود دارد که جزو عناصر اصلی بازی محسوب می شوند. من تاکنون مترویدوانیاهای مستقل زیادی را تجربه کرده ام که فقط از یکی الی دو مورد از این ویژگیها استفاده کرده بودند، اما آدریان زینگ تمامی این موارد را در بازی خود به کار برده که واقعا قابل تحسین است.
از نظر گیم پلی نیز به عنوان یک بازی در سبک مترویدوانیا، بسیار عالی است. مبارزه با هدف آزاد به صورت 360 درجه بسیار سرگرم کننده است و پلتفرمینگ سیال با پرش های دوبل و پرش های هوایی همراه است که از همان ابتدای عرضه نسخه دسترسی اولیه وجود داشتند. کاملا واضح است که برای طراحی این مکانیزم های گیم پلی و گره زدن آنها به دنیای بازی که خودش گسترده و به هم مرتبط است، دقت زیادی انجام شده است.
خوب، پس بازی GINSHA چه مشکلاتی دارد که مانع از قرار گرفتن آن در کنار همتای برجسته و قابل تحسین خود یعنی Blasphemous II می شود؟ با اینکه آدریان زینگ چیزهای خوب زیادی را در GINSHA به کار برده و در بیشتر موارد، به خوبی اجرا شده اند، ولی من برخی از آنها را کمی زائد یافتم، به خصوص زمانی که با منوهای غیرشفاف و گیج کننده درون بازی همراه باشد. این مشکل مشابه دیگری است که در مورد یکی دیگر از بازیهای اخیری که من بررسی کردم، به نام Moonscars نیز وجود داشت، جایی که وعدههای زیادی داده بود، اما در نهایت سیستم منوی عجیب آن همه چیز را گیجکننده کرد. GINSHA آنقدرها هم بد نیست، اما بعد از چند ساعت گیمپلی، من هنوز احساس میکردم که روند کسل کننده ای دارد. Moonscars موفق شد این مشکلات را با پچها برطرف کند و من صمیمانه امیدوارم که همین اتفاق برای GINSHA نیز بیفتد.
مشکل دیگر مربوط به سیستم ذخیره بازی می شود که از طریق ایستگاه هایی انجام می شود. در سراسر جهان گسترده GINSHA، تعدادی “ایستگاه” مختلف وجود دارد که اهداف مختلفی را انجام می دهند. طبیعتا باید بازیابی سلامت، ذخیره بازی، چک پوینت ها و ذخیره آیتم ها در این ایتسگاه ها انجام شود، اما مشکل اینجاست که برای هر کدام از این موارد ایستگاه های جداگانه ای در نظر گرفته شده که به طور جداگانه پراکنده شده اند. این مورد نیز از جمله دیگر مشکلات عمده بازی محسوب می شود.
اما در نهایت برگ برنده اصلی بازی گرافیک آن است که ترکیبی از تصاویر هنری پیکسل دوست داشتنی می باشد. همچنین موسیقی متن نیز فوق العاده است و حال و هوای سایبرپانک بازی را به خوبی منتقل می کند.
در مجموع بازی GINSHA ویژگی های خوب زیادی دارد و چیزهای قابل تحسین زیادی را ارائه می دهد، اما زمانی که درک درستی از همه مکانیک های دشوار آن بدست آورید، فقط می توانید بنشینید و جاه طلبی و استعداد سازندگان را تحسین کنید. با اینکه این بازی به اندازه Blasphemous II مورد توجه قرار نمی گیرد، اما با کمی بهینه سازی و مرتب کردن، به تنهایی به عنوان یک بازی که هر طرفدار مترویدوانیا باید آن را تجربه کند، خواهد ماند. اتمسفر فوقالعاده است و موسیقی متن آن واقعا شنیدنی است، اما در حال حاضر به نظر می رسد بازی نیمه کاره بوده و به بهبود نیاز دارد.
- گزینه های مرتبط با دیالوگ ها عمق داستان را ارائه می دهند
- ارائه مجموعه ای متنوع از ویژگی های گیم پلی
- گیم پلی روان به سبک مترویدوانیا در سراسر بازی
- گرافیک هنری پیکسلی درجه یک
- موسیقی متن شگفت انگیز
- منوی غیرشفاف درون بازی حالتی گیج کننده دارد
- «ایستگاهها» به جای به چالش کشیدن، ناامید کننده هستند
- برخی از عناصر بازی بیش از حد ساختگی به نظر می رسند
- کنترل ها به اصلاح نیاز دارند