بازی های هنری یکی از پیشگامان صنعت بازی سازی هستند. تمرکز اصلی این بازی ها بر روی داستان سرایی و بعد هنری بازی هاست تا نشان بدهند که بازی های کامپیوتری فقط یک صنعت نیستند و می توانند به عنوان یک هنر قدرتمند تلقی شوند. تمرکز اصلی بسیاری از کمپانی های بزرگ هم به سمت و سوی این سبک بازی ها رفته است و علاوه بر آن، بسیاری از افراد هنرمند و خلاق هم ایده های بی شماری را وارد این صنعت کرده اند. در ادامه به سراغ بازی ای می رویم که سعی کرده بسیاری از المان های خوبی که در این گونه بازی ها وجود دارد را جمع أوری کرده و با یک داستان بسیار هنرمندانه، مخاطب را غرق در دنیای خودش کند. در ادامه با نقد و بررسی بازی South Of The Circle توسط وبسایت IRG Review همراه باشید.
داستان بازی حول محور پیتر می چرخد. پیتر مردی است که سرش در ابرهاست. او استاد علوم آب و هوا در دانشگاه کمبریج و اشتیاق بزرگ پیتر در زندگی، تحقیقات ابری است. تنها کاری که او می خواهد انجام دهد این است که ابرها را مطالعه کند، شکل های مختلف آن ها، مسیرهای پروازشان، ویژگی هایشان و… او آن ها را چنان جذاب می بیند که موضوع پایاننامه 100 صفحه ای دکترای خود را در این باب نوشته است. در اطراف او اما جهان از تنش های سیاسی جنگ سرد در حال تکاپو کردن است، و به همان اندازه که پیتر می خواهد در میان ابرها سیر کند، رویدادهای جاری در دنیا، او را محکم به واقعیت های یک جنگ قریبالوقوع متصل نگه میدارند. همین تنش است که South Of The Circle را به داستانی جذاب تبدیل می کند. داستان با انتخاب های بازیکنان پیش می رود و به طرز عجیبی سیر روند بازی را شکل می دهد. پایان بندی بازی چکش محکمی را به بازیکنان می زند به طوری که درام روایت شده در طول داستان را به طرز بی رحمانه ای تخریب می کند. وقتی برای اولین بار پیتر را ملاقات می کنیم، حال او خوب نیست. او روی صندلی مسافر در کنار یک خلبان بیهوش در هواپیمایی نشسته است که در وسط یک طوفان یخی در قطب جنوب سقوط کرده است. در حالی که هواپیما کاملاً از کار افتاده و پای خلبان شکسته شده است، پیتر باید هواپیما را رها کند و برای یافتن کمک از میان برف های باد سرد عبور کند. بادهای یخ زده قطب جنوب از زیستگاه طبیعی دانشگاه کمبریج فاصله زیادی دارند (دفتری پر از کاغذ، برج های کتاب و فنجان های خالی چای به ذهن متبادر می شود) بنابراین بازی بین حال و گذشته پیتر تغییر می کند و دقیقاً به ما نشان می دهد. چگونه در این موقعیت خطرناک قرار گرفت و چگونه فرار خواهد کرد. این تلاقی بین گذشته و حال یکی از بهترین عناصر بازی است که عمق خوبی را به روایت و همچنین شخصیت پردازی پیتر می بخشد.
در گیم پلی بازی مواقعی وجود دارد که محیط ها را کاوش می کنید، چیزهایی را جمع آوری می کنید، سیگنال های رادیویی را به هم می زنید و به اطراف می گردید. هر چند که تعداد این گونه آزادی عمل ها در گیم پلی بسیار کم است، اما با سبک هنری رنگارنگ و مینیمالیستی که در طراحی محیط ها و نحوه ارائه گیم پلی وجود دارد، سکانس های South Of The Circle را شبیه پوسترهای زیبای سفر WPA دهه 1930 می کند و کارگردانی بسیار خلاقانه و درجه یک اثر را نشان می دهد. در طول زندگی پیتر، چه در زمان حال و چه در گذشته، تعدادی تصمیم کوچک اما تغییر دهنده زندگی در گفتگو با شخصیت ها به شما داده می شود. توسعه دهندگان State Of Play سیستم مکالمه معمولی شما را دنبال نکرده اند و به جای گزینه های گفتگوی بی منطق و طولانی، South Of The Circle تعدادی پاسخ احساسی ارائه می دهد که می توانید برای تصمیم گیری در مورد واکنش پیتر انتخاب کنید. این موارد به صورت حباب های کوچک بالای سر پیتر ظاهر می شوند، به این معنی که باید سریع تصمیم بگیرید که می خواهید پیتر در موقعیت های خاص چگونه پاسخ دهد. اگر به موقع گزینه ای را انتخاب نکنید، بازی یکی را برای شما انتخاب می کند و به سمت راست حرکت می کند. در اکثر مواقع نظر می رسد شما در حال بازی یک فیلم تعاملی هستید تا یک داستان روایی شاخه دار و درگیرکننده. هر چند این موضوع نمی تواند یک نکته منفی به شمار آید اما بسیاری از افراد از نبود تعامل بازی با بازیکنان لذت خواهند برد.
در بازی به وضوح یک خط داستانی واحد وجود دارد که بازی می خواهد آن را تعریف کند، و انتخاب های شما کار زیادی در دیکته کردن آن انجام نمی دهند. این امر در ابتدا خسته کننده است، اما وزن موضوعی پشت انتخاب ها، آنها را بی نهایت جالب تر می کند. به جای تصمیم گیری در پیشبرد جهت بازی، بیشتر به نظر می رسد که دارید یک نوع شخصیتی برای پیتر ایجاد می کنید، و این به خوبی با نحوه درگیر شدن South Of The Circle با مضامین مردانگی و جنسیت گرایی سمی مرتبط است. پس از بزرگ شدن در بریتانیای دهه 60 با پدری تهاجمی، و همکارهای مرد دانشگاهی اش که علاقه او به الگوهای آب و هوا را در بزرگسالی اش مسخره می کنند، می بینیم که پیتر مدام مجبور است با پدرش دست و پنجه نرم کند. South Of The Circle شما را تشویق می کند تا با احساسات پیتر ارتباط برقرار کنید و آنها را در آغوش بگیرید، در زمانی که از نظر اجتماعی، احساسات مردان بهطور باورنکردنی سرکوب شده بود و این گونه شخصیت پردازی ها در بازی، عمق به شدت زیادی را به داستان بخشیده است.
گرافیک بصری وفنی بازی جایی را برای تعریف باقی نمی گذارد و همه جوره تحسین شما را در بر دارد. صحنه های بازی شبیه به پالت نقاشی هستند و شما را خیره به خودشان نگه می دارند. طراحی محیطی و نقاشی های شخصیت ها نیز در بالاترین سطح قرار گرفته اند و به معنای واقعی کلمه یک بازی هنرمندانه را تحویل گیمرها می دهند. موسیقی بازی نیز در همین راستا عمل می کند و ذره ای نمی توان ایراد از آن گرفت. در لحظات مهم موسیقی بازی اوج گرفته و ضرباهنگ بازی را به تعادل می کشاند. صداگذاری بازی و شخصیت های آن نیز هر کدام بهترین وجه خود را دارند و در کل نمره کامل را می توان به این دو بخش بازی داد.
بازی South Of The Circle یک اثر هنری به تمام معنا است. پالت های رنگی و گرافیک بصری خیره کننده آن وجهه هنری زیبایی را به بازی بخشیده است. داستان هنرمندانه بازی و شخصیت پردازی آن، هسته اصلی بازی را شکل می دهند و به بهترین شکل هم پیاده سازی شده اند. نبود آزادی عمل در گیم پلی و همچنین تاثیر زیاد نداشتن انتخاب های داستانی در شکل گیری داستان، مواردی هستند که بازی را از تبدیل شدن به یک شاهکار باز می دارد. تجربه بازی به تمام علاقه مندان بازی های هنری و همچنین سینه چاکان بازی های داستانی توصیه می شود.
- داستان سرایی و روایت عالی
- شخصیت پردازی عمیق
- گرافیک بصری و هنری خیره کننده
- موسیقی و صداگذاری بی نقض
- نداشتن تاثیر زیاد انتخاب ها در روند داستان
- نبود المان های زیاد گیم پلی