در بازی Prison Alone همانطور که از عنوانش پیداست، باید یک زندان متروکه را کاوش کنید، جایی که واقعیت در هم میپیچد و وحشت خاصی ایجاد میشود که فاقدهرگونه جامپ اسکر می باشد و فقط وحشت روانی خالص وجود دارد. آیا میتوانید از این کابوس فرار کنید؟
این بازی توسط Gaister Studios ساخته شده و ابتدا در اواسط سال 2024 برای PC منتشر شد. اکنون پس از گذشت یکسال در 12 ژوئن 2025 راهی کنسول نینتندو سوئیچ شده است و قصد دارد برای یکبار دیگر، موفقیت های خود را تکرار کند. اما آیا موفق به انجام این کار می شود؟ برای پاسخ دادن به این سوال توجه شما را به مطالعه مقاله نقد و بررسی این بازی که توسط تیم نویسندگی IRG Review تهیه شده، جلب می کنم.
از لحظهای که وارد بازی Prison Alone میشوید، با وعده نادری در بازیهای ترسناک مواجه میشوید: در اینجا خبری از صحنههای ترسناک ناگهانی یا جامپ اسکر نیست. برای بسیاری از گیمرها، این یک آسودگی خاطر است. می دانم که این ژانر مدتهاست که به ترسهای ناگهانی و بیدلیل برای شوکه کردن بازیکنان متکی بوده است، اما Prison Alone رویکردی متفاوت و هوشمندانهتر در پیش گرفته است. به جای شوکهای سطحی، فضایی از ترس پایدار ایجاد میکند – فضایی که تا مغز استخوان شما نفوذ میکند و مدتها پس از اینکه کنترلر را زمین میگذارید، در ذهن تان باقی میماند.
در یک زندان متروکه که اخیراً پس از ناپدید شدنهای مرموز تخلیه شده است، شما نقش یک زندانی را بازی میکنید که به نگهبان رشوه داده تا فرار کند، به این امید که از هرج و مرج به عنوان پوششی برای فرار استفاده کند. اما همانطور که به زودی متوجه میشوید، تهدید واقعی یک تعقیبکننده فیزیکی نیست – بلکه خود زندان و شاید ذهن خودتان است.
به نظرم برجسته ترین ویژگی این بازی، طراحی محیطی و اتمسفر آن است؛ به طوری که محیط زندان به طرز استادانهای ناراحت کننده و دلگیر طراحی شده است. لکههای خون و شواهد خشونتهای وقایع اخیر در همه جا دیده میشوند و این حس را القا میکند که وحشت هنوز تازه است.
راهروهای زندان پیچ و تاب میخورند و تغییر میکنند، اشیاء ظاهر و ناپدید میشوند و به نظر میرسد که خود معماری محیط زندامن به تنهایی علیه شما توطئه میکند و دشمن اصلی شما محسوب می شود. در اوایل، ممکن است در راهرویی بپیچید و ناگهان آن را با یک سطل زباله بزرگ مسدود شده بیابید. اما اگر دوباره به همانجا برگردید، متوجه می شوید راهی که آمدهاید اکنون از بین رفته و جای خود را به چیزی جدید و ناآشنا داده است. این سردرگمی مداوم باعث میشود حواس خود را زیر سوال ببرید و مرز بین واقعیت و توهم را محو کنید.
جلوه های صدا را هم باید به نقاط قوت این بازی اضافه کنم. اگر جلوههای بصری نگرانکننده هستند، صدا کاملاً وهمآلود است. فضای صوتی محیط با صداهای جیرجیر دوردست، قدمهای نامنظم و زمزمهی آرام فعالیتهای نادیده، احساس پویایی خاصی دارند. هر صدایی که در بازی می شنوید، سرشار از تهدید به نظر میرسد، گویی هرگز واقعاً تنها نیستید – حتی وقتی میدانید که تنها هستید. در واقع طراحی صدا بخش عمدهای از بار سنگین بازی Prison Alone را بر دوش میکشد و شما را در حالت آمادهباش نگه میدارد و تضمین میکند که تنش هرگز از بین نرود.
همانطور که انتظار دارید، گیمپلی بازی ریشه در اکتشاف و حل معما دارد. هیچ سلاحی، هیچ مبارزهای و هیچ نوار سلامتی وجود ندارد. در عوض، شما به دنبال کلیدها میگردید، معماهای محیطی را حل میکنید و به دنبال سرنخهایی به شکل نامهها و اسناد پراکنده میگردید. این معماها منطقی هستند اما اغلب نیاز به تفکر جانبی دارند که با ماهیت رویایی و غیرقابل اعتماد جهان مطابقت دارد.
خوشبختانه طراحی مراحل بازی تضمین میکند که شما همیشه در حال حرکت رو به جلو هستید، اما به ندرت در یک خط مستقیم راه می روید. شما دائما به عقب برمیگردید، قدمهایتان را دوباره برمیدارید و متوجه میشوید که فضاهای آشنا به شیوههای ظریف و دلهرهآوری تغییر کردهاند. این امر شما را دائماً از حالت تعادل خارج میکند و وحشت روانی بازی را تقویت میکند.
شکی نیست که Prison Alone یک بازی کوتاه است و اکثر گیمرها آن را در کمتر از یک ساعت تمام میکنند و وقتی کلیات آن را دیده باشید، انگیزه کمی برای بازی مجدد وجود دارد. اما در همین مدت کوتاه، تجربهای بهیادماندنی و بهشدت پیچیده ارائه میدهد – تجربهای که بیش از حد جذاب نیست یا خود را با چیزهای غیرضروری پر نمیکند.
در پایان این مقاله به عنوان نتیجه گیری می توانم بگویم بازی Prison Alone یک تجربه ترسناک محیط محور است که ثابت میکند برای اینکه یک عنوان ترسناک واقعاً دلهره آور باشد، نیازی به صحنههای جامپ اسکر ندارد. طراحی مراحل به شیوه نامتعارف، جلوه های صوتی اضطراب آور و روایت مبهم آن با هم ترکیب میشوند تا یک ساعت به یاد ماندنی از وحشت روانی را خلق کنند. تنها نکته منفی واقعی، کوتاه بودن و فقدان ارزش تکرارپذیری آن است – اما با توجه به قیمت، این یک ایراد کوچک است که به راحتی می توان آن را نادیده گرفت.
- در زمینه خلق اتمسفری دلهره آور، کاملا موفق می شود
- طراح مراحل واقعا شگفت انگیز هستند
- جلوه های صوتی فوق العاده ای دارد
- نسبتا کوتاه است
- انگیزه کمی برای بازی مجدد وجود دارد