نقد و بررسی بازی Lost Ember

بازی Lost Ember یا عنبر گمشده در سال 2019 و برای پلتفورم های پلی‌استیشن ۴، نینتندو سوئیچ، اکس‌باکس وان، مایکروسافت ویندوز منتشر شد. ناشرین این بازی  Mooneye Studios، Mayflower Entertainment هستند.

همه ما در کودکی قصه ها و داستان های بسیار زیادی درمورد ارواح شنیده ایم و هنگام شنیدن این قصه ها،تصورات و احساسات زیادی از آنها میکنیم و داریم. همان احساسات توسط Lost Ember که به سبک ماجراجویی هست و از استودیوی مستقل Mooneye  منتشر شده، به ما داده می شود.

داستان این بازی پر است از دیالوگ های فلسفی و ادبیاتی، و تم آن، بصورت یک داستان همه جانبه که هم به نبر هایی حماسی و هم به معنویات میپردازد هست، داستان در مورد یک روح سرگردان هست، روحی که در میان این دنیا و دنیایی دیگر گیر افتاده و باید برای رستگاری خود،تقلا کند. این روح در سرگردانی های خود ،با یک گرگ ملاقات می کند ، که ما باید برای آن بازی کنیم. در پیشگفتار ، ما هدیه ای دریافت می کنیم – توانایی سکونت در حیوانات دیگر. این مهارت برای حرکت در سراسر دنیا ، پیدا کردن اسرار و حل معما مفید خواهد بود. طرح این بازی در قالب تکه ها و خط های داستانی در قالب خاطره ارائه شده است. با گره زدن آنها به یکدیگر ، بازیکن یک روایت منسجم پیدا می کند. داستان از یک دختر و پدری می گوید که در نبرد با پادشاه محلی خود را در دو طرف موانع دیده اند. این دختر با از دست دادن یکی از عزیزانش برای انتقام گرفتن و برقراری عدالت قیام می کند. پدر به آخرین پادشاه وفادار است ، مجبور است مقاومت را سرکوب کند و دختر خودش را بکشد.

داستان بینظیر Lost Ember می آموزد که خشونت مشکلی را حل نمی کند ، بلکه فقط درد بیشتری ایجاد می کند. مردم انتقام رنج خود را گرفتند و پایتخت را ویران کردند. در عین حال ، در میان محروم کردن خانه افراد بی گناه نیز. پدر به دنبال دخترش می رود تا دستور شاه را اجرا کند. و تنها نتیجه این تعقیب و گریز مرگ دوستان بود. در بخش های مختلف داستان بازی،رنگ و لعاب محیط هم فرق میکند. چمنزارهای سرسبز جای خود را به دره های نارنجی می دهند ، جنگل های متنوع و متنوع با آب. هر درخت ، هر صخره توسط یک هنرمند ماهر ساخته می شود. تنها نکته قابل توجه این است که محدوده ترسیم اجسام کوچک حتی در تنظیمات فوق العاده گرافیکی ناکافی است. در بخش بافت یا textire هم، این بازی چار مشکلات بسیار زیادی هست، مخصوصا در محیط های مربوط به طبیعت.

طراحی صدا فضای افسانه ای داستان را تکمیل می کند. ملودی های سبک و آرام در پس زمینه به صدا در می آیند و در سفر بازیکن را همراهی می کنند. در بازی هایی از این دست ، موسیقی یک عنصر مهم روایی است که احساسات بازیکن را در مسیر درست هدایت می کند و آهنگسازان Lost Ember کار را به خوبی انجام دادند. موسیقی متن همراه با داستان شما را در کنار یک غلتک احساسات، با خودش حمل می کند.

شما می توانید نه تنها به شکل یک گرگ در جهان سفر کنید، بلکه هر حیوانی که در راه ملاقات میکنید، برای تناسخ در دسترس است: از یک قایقرانی زیبا روی زمین تا یک عقاب قدرتمند در آسمان. بنابراین ، راحت تر است که در یک مکان آب گرفتگی در بدن یک ماهی کشف کنید. طوطی از منظر یک پرنده جهان را به بازیکن نشان می دهد. و به عنوان یک خال ، می توانید یک تونل زیر آوار حفر کنید یا یک راز پنهان پیدا کنید. همچنین هنگام گیم پلی، بازیکن باید دکمه های نشان داده شده روی صفحه را به موقع فشار دهد. چندین انتقال بین مکان ها به صورت سرسره های آب طولانی انجام می شود. هدف از تمام این آپشن های ریز ریز، لذت بردن پلیر ها از این بازی هست که واقعآ در این امر موفق بوده اند. در مورد کشف اسرار داستانی، بازیکن نه تنها از طریق خاطرات ، بلکه با کمک اشیا scat پراکنده در اطراف نقشه ، از جهان و گذشته آن می آموزد. اینها می توانند اسباب بازی ، جواهرات ، اسلحه باشند. هر مورد توضیحاتی دارد که از زندگی مردم و وقایع روزهای گذشته می گوید. قارچ های نادر و گونه های جانوری ، که باید برای جمع آوری کامل نیز جمع آوری شوند ، تأثیری در روایت ندارند.

Lost Ember اثری دل نشین، به همراه چنام داستان جذابی است که باعت تحرک احساسات ما میشود. در ابتدا متوجه نمی شوید که چگونه این جهان شما را به سمت خود می کشاند. شما در میان چمن های بلند می دوید ، از طبیعت لذت می برید و اسرار را جمع می کنید. با هر خاطره جدید ، قهرمانان محبوب تر و دلنشین تر می شوند. و در اواسط بازی احساس می کنید بخشی از جهان هستید ، ولی مشکلات دیگری مثل روند آهسته در گیم پلی و گرافیک بافتی ضعیف دارد، اما نقطه قوت این بازی در داستان و یکسری اصول جذاب گیم پلی است و همین نقاط قوت، Lost Ember را تبدیل به یک بازی بسیار زیبا کرده.