به طور کلی، من تمایل زیادی به انجام بازیهایی که از آنها با اصطلاح «هنرمندانه» یاد می شود، ندارم و از تجربه عناوین ماجراجویی که در آن ها داستان، شخصیت ها یا هر دو مبهم هستند، بیزارم. معمولاً ترجیح میدهم نقشهای واضح و کاراکترهای خوب شخصیت پردازی شده را برای ارتباط برقرار کردن با آنها داشته باشم. بنابراین وقتی متوجه می شوم که در روایت داستان یک بازی عملاً هیچ نوشته یا دیالوگی ندارد، مطمئن نیستم دقیقاً چه احساسی داشته باشم.
علیرغم این موضوع فرصتی یافتم تا بازی Gift را در نینتندو سوئیچ تجربه کنم، یک پلتفرم پازل مستقل که در یک کشتی تفریحی لوکس جریان دارد که زمانی زیبا و باشکوه بود و اکنون آسیب دیده بود. اهداف دوگانه شما به سادگی شامل بقا و همچنین نجات دیگرانی است که در اثر آسیب وارده به کشتی سرگردان شده اند. آیا می توانید از سفر جان سالم به در ببرید و بفهمید که واقعاً چه اتفاقی می افتد؟
یکی از اولین چیزهایی که باید در مورد بازی Gift بدانید این است که بسیار انتزاعی است. در حالی که جنبه های ماجراجویی آن نسبتاً واضح است، ساکنان کمتری در آن حضور دارند. در حالی که اکثر آنها انسان نما هستند، شبیه انسان های مرسوم نیستند. اینها شامل افرادی با سرهای تلویزیون و دیگر موارد هستند که در طول بازی با آنها روبرو خواهید شد. شما در نقش یک مرد مسنتر که کلاه غواصی به سر دارد، شروع میکنید و با پیشرفت، با دو شخصیت دیگر، از جمله یک بزرگسال زیرک و یک مرد جوان فوقالعاده سریع، بازی میکنید. من هنوز کاملاً مطمئن نیستم که آیا قرار است همه آنها یک شخص باشند یا قرار است سه شخصیت متفاوت باشند. در نهایت، من فکر می کنم مهم نیست زیرا بازی هیچ رازی را به اشتراک نمی گذارد.
از لحاظ گیم پلی، اگرچه من Gift را یک عنوان مترویدوانیا نمینامم، اما دارای یک نقشه است و به تدریج مکانیکهای جدیدی را با پیشرفت شما معرفی میکند و به شما امکان میدهد دامنه حرکتی آزادتر و تواناییهای جدید مفیدتری داشته باشید. اینها شامل پرش دیواری، پرش با لرزش شدید، استفاده از کبریت برای روشن کردن آتش بازی، چکش زدن اجسام قرمز رنگ و غیره است. دلیل اینکه من این را یک مترویدوانیا نمیدانم این است که حداقل در بیشتر موارد، تجربهای بسیار خطی است. شما به جلو حرکت خواهید کرد، با یک سری موانع برای غلبه بر آن روبرو خواهید شد و سپس ادامه خواهید داد.
اغلب اوقات، نمیتوانید به عقب برگردید، زیرا بخشهایی از کشتی جابهجا میشوند و آب به طور غیرمنتظرهای به داخل سرازیر میشود. با اینکه برخی کاوش های اختیاری وجود دارد، اما اگر پنجره را از دست بدهید، فرصت دیگری نخواهید داشت و اگرچه من به طور طبیعی تصور می کردم که شما می توانید برای همیشه شنا کنید، با توجه به کلاه غواصی و چیزهای دیگر، این دقیق نیست. شما فقط می توانید برای مدت کمی شنا کنید و اگر برای مدت طولانی در زیر آب بمانید در نهایت خفه خواهید شد.
همچنین تعداد زیادی اشیاء مبهم به نام Memories را خواهید یافت که به محض تعامل با آنها در آلبوم شما ذخیره می شوند. آنها از عکس گرفته تا تلفن و علاوه بر آن بسیار عجیب تر هستند. دریافت برخی از آنها می تواند بسیار دشوار باشد، زیرا بسیاری از آنها در بخش های فرار سریع قرار گرفته اند. همچنین به این دلیل که نوار سلامتی ندارید، دست زدن به هر چیزی خطرناک فوراً شما را از پا در می آورد، مانند غلتیدن کندههای میخدار، افتادن جعبهها، ارواح سرگردان و گاهی اوقات حتی خود آب! شما همچنین از آسیب سقوط رنج می برید، بنابراین اگر از ارتفاع بیش از حد سقوط کنید، جسد شما به صورت یک تپه در می آید. خوشبختانه، سیوهای خودکار وجود دارد و در این زمینه نگرانی شما را برطرف می کنند.
در کمال تعجب، دشمنی وجود دارد که چند بار در Gift با آن روبرو خواهید شد، که به عنوان نوعی از باس فایت عمل می کند. در ابتدا، آنها مانند یک دکتر طاعون به نظر می رسند و سپس ناگهان به یک جانور وحشتناک و اسکلتی تبدیل می شوند که قصد دارد شما را از صحنه روزگار محو نمایند.
در حالی که من از تجربه این بازی بسیار لذت بردم، چند چیز وجود داشت که آن را از دریافت نمره بهتر دور می کند. یکی این است که اگرچه در نهایت یک نقشه دریافت میکنید، اما مسیر رسیدن به هدف علامتگذاری شده بعدی شما اغلب بسیار پرپیچوخمتر از آن چیزی است که انتظار دارید. همچنین گاهی اوقات نحوه ادامه کار بسیار نامشخص است. در اواخر بازی، خودم را در یک سالن رقص دیدم که یک کنده چوبی غول پیکر در حال تعقیب من بود. به وضوح میتوانستم ببینم که دری جلوتر از من است، اما هر زمان که میخواستم از آن عبور کنم، نمیتوانستم و توسط کنده چوب احاطه می شدم. مشکل دیگر این است که دشمنان ارواح خیلی سریع حرکت میکنند و من از این متنفر بودم که حتی لمس کردن آنها در زمانی که آنها فعال نبودند، باعث مرگ من شد.
از نظر بصری، Gift به نظر من از مجموعه Studio Ghibli الهام گرفته شده است، با شخصیت های ساده و در عین حال زیبا که حتی در برخی موارد ماهیت عجیب و غریبی دارند. یک خانواده راگدال وجود دارد که با یک توله سگ روباتیک و حتی یک مرد سیگاری روبرو خواهید شد. اگرچه آنها هیچ کلمه ای برای به اشتراک گذاشتن با شما ندارند، بسیاری از حرف های بیهوده وجود دارد که آنها با صدای بلند بیان می کنند که تا حدودی جذاب بود. از نظر موسیقی، بازی بسیار مینیمالیستی است. فقط در لحظات دراماتیک یا دلگرم کننده از موسیقی استفاده می کند و اغلب به جای آن صدای محیط را انتخاب می کند تا شما را به سمت جلو هدایت کند.
در پایان، علیرغم داستان مبهم بازی و برخی جنبههای ناامیدکننده، جذابیت های زیادی در بازی Gift یافتم و اوقات واقعا خوبی را با آن گذراندم. این بدون شک یک پلتفرم پازل منحصر به فرد است که به خوبی روی نینتندو سوییچ اجرا می شود و از لحاظ فنی و عملکرد، هیچ مشکلی ندارد. اگر بتوانید عناصر ضعیفتر را پشت سر بگذارید و برخی ویژگی های منفی آن را نادیده بگیرید، باید این بازی را به کتابخانه خودتان اضافه کنید.
- گیم پلی سرگرم کننده و جذابی دارد
- جلوه های بصری زیبایی دارد
- عملکرد فنی فوق العاده روی نینتندو سوئیچ
- روایت داستانی بازی به نوعی ابهام دارد
- با اینکه دارای یک نقشه است، ولی گاهی اوقات در تعیین مسیر بعدی دچار مشکل می شوید
- برخی مشکلات مربوط به گیم پلی