نقد و بررسی Midnight Evil

امروز سراغ نقد و بررسی بازی مهیج و جذاب Midnight Evil رفتیم. این بازی در سبک بازی های اکشن ماجراجویی و ترسناک قرار دارد. این بازی توسط Nathan Sanders و توسط نیز Impulse Game Studios, LLC منتشر شده است. این بازی برای پلتفرم های Microsoft Windows و Nintendo Switch نیز عرضه شده است. شما در ادامه نقد و بررسی بازی Midnight Evil می توانید با تیم نقد و بررسی بازی های رایانه ای IRG Review همراه باشید.

داستان بازی Midnight Evil از آنجایی آغاز می شود که اواخر شب است و شما یک کتاب مرموز را پیدا می کنید که به نظر می رسد یک کتاب شیطانی است. وقتی شروع به خواندن آن می کنید ، می فهمید که تنها نیستید. تنها راه رهایی خود از این کابوس شیطانی ، خواندن آن کتاب است. در گیم پلی بازی فراموش نکنید که محیط اطراف خود را بررسی کنید همچنین ، حتماً با چشم مستقیم باید به آن شیطان عجیب و زشت نگاه کنید.

در بازی Midnight Evil این موجودات زشت که Urlings نام دارند برای اولین بار توسط Druids معرفی شدند که آنها را به عنوان نوعی Fae توصیف کرد ، همچنین به عنوان جن شناخته می شود. آنها معمولاً در باتلاق ها یافت می شوند ، به خصوص بعد از غروب آفتاب زیرا این زمان ظهور شکار است. آنها به عنوان جانور افسانه ها در نظر گرفته می شوند و بسیاری معتقد نیستند که آنها واقعی هستند. این موجود شروع به شکار فرزندان روستایی می کند که بطور تصادفی در قلمرو اورکلینگ مستقر شده است ،سپس آشکار می شود که در حال خوردن جسد کودکی به نام مگی اوبرین است. این حمله در ابتدا به یک گرگ نسبت داده می شود اما ماهیت واقعی این حمله هنگامی آشکار شد که نویسنده موفق شد Urkling را در یک شیشه گیر بیندازد.

اهالی این روستا تلاش می کند راهی برای نابودی Urkling پیدا کنند. این امر باعث می شود که نویسنده از مادربزرگ خود کمک می خواهد که به عنوان پدر و مادر با دره های باستانی به یاری برسد. او مادربزرگش را در یک خواب دیدار می کند و به نویسنده می گوید که تنها راه متوقف کردن Urklings به دام انداختن آنها برای همیشه است ، زیرا آنها نمی توانند کشته شوند. نویسنده طی یک مراسم موفقیت آمیز  Urklings در کتاب Urkling به دام می اندازد اما تنها در صورتی که این کتاب توسط کودکی باز شود آن موجود قادر به فرار است.

شخصیت اصلی بازی Midnight Evil که ویلیام کریلک نام دارد این کتاب را در اتاق زیر شیروانی خود پیدا می کند. تنها راه بازگشت اورلینگ ها به کتاب ، خواندن کل کتاب است. به محض تلاش برای بازگشت آن موجود به کتاب که آن را پیدا کرد ، اتاق زیر شیروانی را خالی کرد و به جای آن ، کتاب را در حیاط خلوت خود دفن می کند به این امید که هرگز قابل بازیابی نباشد.

گیم پلی بازی Midnight Evil از دید اول شخص ویلیام روایت می شود که او کتاب را روی تختش می خواند. بازی با خواندن هر جمله در فصل جاری که یک به یک پیش می رود تا پایان فصل ادامه می یابد. این کار یا با استفاده از میکروفون انجام می شود تا جملات را با صدای بلند بخوانید و یا اینکه اجازه دهید در صورت فعال کردن حالت Narration در گزینه ها ، روایت را پخش کند. بعد از یک جمله کاملاً خط بنفش روشن می شود و می توانید خط بعدی را بخوانید. توقف مکالمه میان جمله‌ای یا جستجوی کتاب ، پیشرفتی را در مورد خواندن این جمله متوقف خواهد کرد و به شروع این جمله احتیاج دارد. با پایان فصل بازیکن دنباله Post-Shift را دریافت می کند و سپس بلافاصله به قسمت بعدی تغییر می کند. این کتاب فقط زمانی قابل خواندن است که بازیکن به طور فعال به آن نگاه می کند ، که به نوبه خود مانع از ظاهر شدن آن موجود در مقابل تهدیدات بازیکن می شود.

در گیم پلی بازی Midnight Evil در حالی که بازیکن در حال خواندن کتاب است ، Urklings تلاش خواهد کرد که به بازیکن حمله کند. آنها پشت مبلمان و یا آیتم های مختلف در اتاق پنهان می شوند اما در حالی که دیده نمی شوند فقط می توانند حمله کنند. در حالی که بازیکن کتاب را می خواند ، آنها از محل مخفی  خود بیرون می آیند ، در این مرحله بازیکن باید از این کتاب نگاهی بیندازد و وسایل مختلف را در اتاق جابجا کند تا آنها را به عقب برگرداند. عدم دفع به موقع آنها باعث می شود بازیکن شکست بخورد.

اگر بازیکن بیش از حد از کتاب بالا و پایین نگاه کند ، وحشت را تجربه می کند. در حالی که صفحه Pan Panquide یک رنگ قرمز را به تصویر می کشد ، ضربان قلب شخصیت بازی پخش می شود و مرکز صفحه تاری خواهد شد. به دلیل تاری دید ، که در جهت جلوگیری از اسپم کردن کتاب پیشگیری شده است نمی توانید در مورد کتاب پیشرفت کنید یا هرگونه خط مشکی را در حالی که نشان می دهد ، دفع کند. اثر این وضعیت فقط برای چند ثانیه ادامه می یابد و پس از آن گیم پلی به حالت عادی باز می گردد.

بازی Midnight Evil دارای گیم پلی سرگرم کننده ای است و دارای داستان جذابی است. متاسفانه بازی در زمینه طراحی محیط و بصری عملکرد نه چندان خوبی دارد و محیط بازی بسیار خسته کننده و تکراری است. در زمینه شخصیت پردازی و مکالمات نیز عملکرد بسیار ضعیفی داشته است و در زمینه موسیقی متن نیز نقطه عطفی در آن دیده نمی شود.