با نقد و بررسی بازی جدیدی در خدمت شما هستیم که احتمال خیلی زیاد پیش تر با فیلم آن آشنا شده اید و دیده اید که چه فیم زیبا و خوب و با امتیازات بالایی از این عنوان به پرده سینما رفته و خیلی از ما ها از این فیلم لذت زیادی بردیم اما حالا بازی ای از این عنوان به بازار آمده است و باید ببینیم که آیا بازی این عنوان هم مانند فیلمش خوب و دوست داشتنی خواهد بود یا خیر پس اگر میخواهید که ببنید که این بازی چطور عمل کرده است و آیا ارزش خرید و یا بازی کردن را دارد یا خیر، با نقد و بررسی عنوان تازه منتشر شده ی Mad Max از تیم نقد و بررسی بازی های رایانه ای IRG Review همراه ما باشید.
بازی Mad Max تلفیقی از دو سبک مختلف است. مبارزههای سوار با ماشین شاید مهمترین ویژگی بازی قبل از انتشار آن بود که مانور زیادی رو آن داده شد. این بخشهای تقریبا نیمی از گیمپلی بازی را تشکیل دادهاند و حتی بعضی از مراحل داستانی بازی کاملا به این شکل دنبال میشوند. بقیهی بازی صرف اکشن با پای پیاده و ماجراجویی در محیطهای مختلف میشود. هر دو قابلیت در شروع بازی جذاب به نظر میرسند و پیش روی در بازی و اضافه شدن امکانات بیشتر به ماشین و ارتقای مهارتهای مکس، همه چیز جذابتر میشود. اما متاسفانه این روند ادامه پیدا نمیکند. شاید اگر در روز اول چیزی حدود چهار ساعت بازی را انجام دهید و برای انجام کاری به ناچار از بازی خارج شوید، تا قبل از بازگشت مجدد به بازی مدام به فکر ادامهی آن و بازگشت به یک ماجراجویی هیجانانگیز و سینمایی باشید. شاید حتی با خود تصور کنید که با یکی از بهترین بازیهای سال طرف هستید. این فکرها اصلا عجیب نیست و بازی شروع بسیار خوبی دارد و اتفاقات جذابی را برای شما رقم میزند. شاید باورتان نشود که قرار است ساعاتی خستهکننده و عذاب آور را در ادامه بازی طی کنید. اما متاسفانه این اتفاق میافتد و از بازی نا امید خواهید شد. در ابتدا علاوه بر گیمپلی، داستان نیز شروع نسبتا خوبی دارد و برای مخاطب جذاب است. اما با پیشروی در بازی، حتی داستان نیز رنگ و بویی دیگر به خود میگیرد و موضوع هیجان انگیزی رخ نمیدهد. همه چیز کسلکننده پیش میرود، تا اینکه در اواخر بازی از بعضی اتفاقات شوکه بشوید. این موضوع به شدت امیدوار کننده بود و بی رحمی دنیای Mad Max را نشان میداد و حیف که در تمام طول بازی شاهد چنین اتفاقاتی نبودیم. اتفاقاتی که برای دقایقی انگیزهای قوی به شما و مکس میدهد تا بازی را با احساسی خوب به پایان برسانید. اما در کمال تعجب شاهد پایانی معمولی و ضعیف بودیم. شخصیتهایی که معلوم نبود از کجا آمدهاند که به یکباره در داستان ظاهر شوند و تاثیر بسیار محکمی روی روند داستانی بازی بگذارند. یا صحنهی پایانی بازی که شاید باب میل بسیاری از بازیکنان نباشد و کسی را راضی نکند.
این بیابان برهوت که زمانی استرالیا نام داشته ، در اختیار شماست که آزادانه به هر بخشی از آن سفر کنید . هیچ مانعی سر راهتان نخواهد بود مگر ساکنان دیوانه اش که بی دلیل و صرفا تحت تاثیر خوی وحشیشان ، شما را مورد تاخت و تاز قرار می دهند، اساسا عنوان MadMax از همان دهه 80 میلادی ، با واژه رانندگی های جنون آمیز و بی قائده ، در هم تنیده بود و در نسخه سال 2015 نیز به عنوان اصل شماره 1 حساب می شود و ماهم به نشان ادای احترام ، نقدمان را با بررسی گیم پلی از همین زاویه آغاز می کنیم، ماشین سواری در MadMax بسیار لذت بخش است . هرگز در هیچ بازه ای از زندگی ، تا این حد احساس رهایی و آزادی محض نکرده بودم !!!! موتور فیزیک Havok یک بار دیگر ثابت کرد در عرصه شبیه سازی فیزیک ، حرف های زیادی برای گفتن دارد . فیزیک ماشین ها و نحوه تعاملشان با بافت بیابانی منطقه ، به خوبی کار شده و تماشای شن و ماسه ای که بر اثر حرکت چرخ ها ، بلند می شوند حس خوبی دارد.
اما در هر نسخه روایت اول بازی تغییر میکند و ما شاهد ماجراهایی جدید از مکس در هر عنوان هستیم. دقیقا به مانند عنوان Mad Max Fury Road این قضیه شامل حال بازی اش نیز می شود و ما ماجرایی جدید را در قالب مکس دنبال می کنیم. با یک میان پرده توضیحی سعی می کنیم ماجرای این بازی را برای شما توضیح دهیم که ممکن است در نگاه اول یه مضمون ساده باشد. هرچند باید گفت روایت داستانی کلی بازی آن چیزی نیست که انتظارش را از این بازی می کشیدیم. داستان بازی مکس را در حالی که اتومبیلش را گروهی نامشخص میدزدند نشان می دهد. وی نیز خودش در میان صحرای معروف و سوزان stark تک و تنها می بیند. اوج تنهایی و دل شکستگی در بازی به چشم می خورد. پس از مدتی مکس در اوج نابودی و خستگی به میان راهی میرسد و در آنجا با شخصیتی به نام Chumbucket برخورد میکند. وی یک همه کار بلد و به روایتی psychasm این بازی نامیده می شود قرار است در ساخت اتومبیلی جدید به مکس کمک کند. در میان حواشی ساخت اتومبیل جدید مکس که Magnum Opus نام دارد او قرار است ماموریت های نفس گیری را دنبال کند.روایت اول بازی تا اینجا ختم می شود و سپس پس از ساخت اتومبیلش وارد پرده دوم از این روایات و باز شدن جزییات اصلی و جدید بازی می شویم.
همانطور که اشاره شد، داستان تنها عاملی نیست که در روند بازی شما را خسته میکند. مهمترین موضوع مربوط به گیمپلی و طراحی مراحل میشود که اصلیترین ضربه را به بازی وارد کرده است. روند جذاب بازی در ابتدا با تنوع بالا در مراحل ابتدایی و اضافه شدن امکانات جدید به ماشین ادامه پیدا میکند و پس از مدت کوتاهی متوقف میشود. همه چیز همانند ساعتهای ابتدایی بازی تکرار میشود و تا پایان بازی مراحل تکراریآن را برای چند بار تجربه خواهید کرد. متاسفانه علاوه بر تکراری شدن خود ماموریتها، شاهد چیدمان بسیار بد مراحل هستیم و نحوهی دستیابی و شروع یک ماموریت داستانی، همانند مثالی که در بالا زدم بسیار عذاب آور میشود. مراحل فرعی هدف جذابی را دنبال نمیکنند. برای باز کردن مراحل داستانی در بعضی مواقع بازی شما را مجبور به تمام کردن مراحل فرعی میکند تا عملا به عضو مهمی از بازی تبدیل شوند. کمتر در بازیهای Open World دیدیم که آزادی عمل بازیکن تا این حد زیر سوال برود و بازیکن مجبور به انجام کارهایی شود که به هیچوجه علاقهای به انجامشان ندارد. مراحل فرعی در بعضی موارد شامل داستانی کوتاه و نصفه و نیمه میشود. به طور مثال آزاد کردن فردی در یک غار که اسیر دشمنان شده است. باقی مراحل فرعی شامل برخی پایگاهها میشود که هدف تسخیر آنهاست. چهار نوع کمپ در بازی وجود دارد. Oil Pump، Transfer Tank، Top Dog و Stank Gum که هر کدام ویژگیهای خودشان را دارند. مثلا Top Dog کمپی است که با ورود به آن دشمنان زیادی به سمت مکس حمله میکنند و بعد از چند مرحله با یک باسفایت مواجه میشوید. هر کدام از این کمپها برای بار اول جذاب است، اما وقتی برای بار دوم یا سوم به آنها مواجه میشوید، همه چیز تکراری است.
صدای بازی نیز به طور کلی برنامه خاصی ندارد و تعبیه درستی روی این فاکتور انجام نشده و واقعا نقطه ضعف اساسی آن میشود. موسیقی بازی توسط متز لاندگرن نواخته شده. بطور کلی 13 ملودی کلی وجود دارد که در غالب کلی این بازی با این وقت کلی جای گذاری میشود. تعداد ملودی ها یکی از همین ضعف ها است و میتوانست بیشتر از این ها باشد. صداهای اجرا شده وقابلیت های آن ها در محیط به نظر کاملا نیمه کاره رهل شده و حتی در برخی از محیط ها ممکن است اصلا صدایی دیده نشود. دیالوگ ها و صداپردازی های شخصیت های اصلی ممکن است تا حدودی بهتر برخواسته باشد اما باز هم در این میان کمبود میمیک صدا های شخصیت ها نتوانسته این سرکوب را جبران کند و ضربه محکمی در این میان وارد شده است. صحبت از صدای شخصیت ها شد و باید گفت طراحی چهره ها و آن کاریزمای ارگانمیک شخصیت ها درون خود بازی نیز درصد بسیار خوبی را ندارد. ممکن است در این بین روی شخصیت مکس به خوب کار شده اما باید گفت عنوان Mad Max هیچگاه در فیلم هایش شخصیت محور نبوده و همواره در برخی عناوین به مانند Fury Road طبعا دیده ایم که روی چند شخصیت به زیبایی کار شده است. اما در بازی میبینیم که به غیر از خود مکس بقیه character ها آن غلذت در کاریزما و طراحی گرافیکی را دارا نمی باشند .
Mad Max میتوانست با وجود جذابیتها و پتانسیلهای بالایی که داشت تبدیل به یک بازی بزرگ شود. تمام این نکات مثبت و جذاب بعد از چند ساعت، فدای طراحی مراحل ضعیف و کسلکنندهی بازی شد. برخلاف تصور بسیاری، محیطهای بیابانی بازی دلیل پایین آمدن تنوع بازی نشد و گشت و گذار در این بیابان خود به تنهایی یک تجربهی خاصی به شما میرفت. بازی در چند ساعت اول بسیار جذاب است ولی این روند خیلی زود متوقف میشود و تا چندین ساعت تجاربی تکراری و خستهکننده را خواهید داشت. در نهایت Mad Max به یک بازی متوسط تبدیل شد که البته هنوز هم میتواند عدهای را راضی کند و برای ساعتها سرگرمشان کند. مخصوصا اگر فیلمهای Mad Max را دیده باشید و از طرفداران این مجموعه باشید.
- هیجان خوب در مبارزات بازی
- تم بازی خوب می باشد
- اتمسفر بازی قوی می باشد
- افتفریم شدید در بعضی از صحنههای شلوغ
- گیم پلی خسته کننده بازی
- تنوع پایین سلاحهای گرم
- داستان نه چندان جذاب
- تکراری شدن بازی
- نبود بخش چند نفره و آنلاین