«Roguevania» یک زیر ژانر نسبتا جدید است که قبل از دیدن آن در صفحه فروشگاه استیم بازی Mother Machine هرگز درباره آن نشنیده بودم. من به نوعی آن را از نظر مفهومی درک میکنم: طرحبندیهای تصادفی مراحل تولید شده و پیشرفت را در طول چندین اجرای یک بازی روگ لایت انتخاب کنید و آن را با مکانیسمهای “ارتقا برای بهبود توانایی خود در عبور از جهان» در یک عنوان مترویدوانیا ترکیب کنید.
با این حال، پس از کالبد شکافی این ایده، طولی نکشید که ایراداتی در آن یافتم. اگر در یک اجرای مشخص فاقد ارتقاء خاصی باشید، آیا این بدان معناست که ممکن است تکمیل آن غیرممکن باشد؟ آیا چیدمان تصادفی مراحل، یک کابوس برای ایجاد تعادل مناسب برای ایجاد حس رضایت بخشی از پیشرفت است که حتی بهترین مترویدوانیاها نیز به آن معروف هستند؟ به نظر می رسد دستور العملی وجود دارد که من را بیشتر کنجکاو کرد تا ببینم Mother Machine چگونه آن را از بین می برد.
بازی Mother Machine تمام ویژگیهای فوقالذکر یک روگلایت کلاسیک را دارد، اما تنها نشانههای مترویدوانیا در اینجا تنها بقایای آن است: این یک پلتفرمر دوبعدی از نمای جانبی است (همانطور که بسیاری از مترویدوانیاها نیز اینگونه اند) و شما قفل اصطلاحا جهشهایی را باز میکنید که میتواند روی موجود کوچک گرملین شما اعمال شود و راههای جدیدی برای تعامل آنها با جهان را ارائه دهد. اینها می توانند از تیراندازی برای آسیب رساندن به دشمنان و شکستن کریستال ها (ارز رایج بازی) تا خارج کرد یک بوی بسیار نامطبوع که بازگرداننده سلامتی است، متغیر باشند. نکته مهم این است که شما می توانید هر بار فقط یکی از این موارد را داشته باشید و قبل از شروع یک ماموریت انتخاب خود را انجام می دهید.
البته این ویژگی چند مشکل دارد. اول از همه، این بدان معناست که مراحل بازی فاقد شخصیت زیادی هستند و در نهایت احساس یکسانی دارند، به خصوص زمانی که شما در حال انجام همان نوع ماموریت در همان بیوم هستید. این کاری است که شما در اوایل بسیار انجام خواهید داد، زیرا چندین نوع ماموریت قفل میشوند تا زمانی که در داستان پیشرفت کنید. همچنین فقدان جهت گیری در مراحل اولیه نیز کمکی نمی کند. از آنجایی که هیچ پیشرفت سطح خطی وجود ندارد، من به نوعی به انجام ماموریت های تصادفی ادامه دادم تا زمانی که یک رویداد داستانی اتفاق افتاد، در آن نقطه شروع به تعجب کردم که آیا چیزی جالب تر برای Mother Machine وجود دارد یا خیر.
مشکل بزرگتر این است که گاهی اوقات تولید رویهای مراحل کاملاً مناسب نیست، در نتیجه مأموریتهایی به ظاهر غیرممکن بسته به تجهیزات شما وجود دارند. یکی از من می خواست که دسته ای از زیست توده را به یک ژنراتور بیاورم، اما تمام زیست توده در اعماق گودالی پر از گاز سمی بود، به این معنی که هر سفر برای وارد کردن مقداری خسارت به برخی از آنها همراه بود.
گرملین شما میتواند از دیوارها و سقفها بالا برود، اما نه در حین حمل اشیاء، که باعث میشود هنگام تلاش برای بیرون آوردن زیست توده از گودال، موضوع مورد بحث باشد. و در حالی که پرتاب اشیا یک گزینه است، زیست توده بسیار شکننده است و در صورت برخورد بیش از حد به سطح مستعد تجزیه است و این را – حداقل – به یک راه حل بسیار خسته کننده تبدیل می کند که به دقت بیشتری نسبت به طراحی بازی نیاز دارد. بنابراین من کمی در مورد طراحی مراحل بازی ناامید شده ام، اما خبر خوب این است که بازی واقعی Mother Machine پس از دستیابی به آن نسبتاً روان است. بازی به عنوان یک گرملین کوچولوی احمق که از سطوح میگذرد، از دیوارها بالا میرود و خوردن انواع گیاهان و جانوران میتواند گاهی اوقات بسیار خنک باشد، مخصوصاً با روشهایی که بازی کاوش را تشویق میکند.
کریستالها را میتوان در اتاقهای ویژه پرورش داد و برای باز کردن قفل ارتقاهایی که در طول مدت ماموریت دوام میآورند (چیزهایی مانند افزایش ظرفیت معده، که استفاده از جهش شما را محدود میکند) یا زندگیهای اضافی استفاده کرد. Radberries در اطراف نقشه (اغلب در مناطق صعب العبور) قرار دارند و نقاط تجربه ای را برای باز کردن جهش های جدید ارائه می دهند. و پاسگاه هایی وجود دارند که – وقتی فعال می شوند – به عنوان ایست های بازرسی سطح متوسط عمل می کنند. یکی از ویژگیهای بسیار مفید این است که این پستها همچنین به شما امکان میدهند به هر مکانی روی نقشه که قبلاً بازدید کردهاید، پورتال بزنید، به این معنی که اگر بمیرید، مجبور نیستید بدوید، بخیزید و تا جایی که بودید بالا بروید.
کاوش در دنیای Mother Machine نیز فقط به دلیل بیگانه بودن آن می تواند جذاب باشد. در ابتدا، شما واقعاً مطمئن نیستید که گیاهان یا حیوانات چه کار می کنند و بنابراین مقدار مشخصی از ترس با نزدیک شدن به هر موقعیت جدید به وجود می آید. برای مثال، من با وسواس سعی کردم هر چیزی را که می توانم با پنجه های کوچک و کثیفم بخورم، که منجر به کشف راب های سلامتی، انواع توت های تقویت کننده استقامت … و میوه هایی که در شکمم منفجر شدند و به من آسیب رساندند، شد. به همین ترتیب، با پیشرفت من در بازی و آشنایی بهتر با الگوهای حمله آنها، برخی از دشمنان قابل پیش بینی تر و شکست دادن آنها آسان تر شد، در حالی که برخی دیگر مانند شکارچیان ترسناکی باقی ماندند که ترجیح می دادم به طور کلی از آنها دوری کنم.
چیزی که تا این لحظه به آن اشاره نکردهام این است که Mother Machine دارای قابلیت Co-op است: حداکثر دو بازیکن در حالت اسپلیت اسکرین یا چهار بازیکن به صورت آنلاین می توانند به تجربه بازی بپردازند. این یکی از ویژگیهایی است که من در مورد آن اظهارات ضد و نقیضی دارم، عمدتاً به دلیل برخی تصمیمهای مشکوک طراحی. از یک طرف، بازی چند نفره می تواند سرگرم کننده و جذاب باشد، به خصوص در ماموریت هایی که باید به نقاط مختلف نقشه بروید. از طرف دیگر در بخش آنلاین اگر به تنهایی یا با دو بازیکن بازی کنید، میتوانید بیش از یک جهش ایجاد کنید، خوب است، اما میتوانم متوجه شوم که چرا توسعهدهندگان تصمیم گرفتند فقط به یکی اجازه انجام چنین کاری را داده اند.
در کل، Mother Machine بازیای بود که زمان خوبی را با آن گذراندم، اما از این که بتوانم آن رابه همه مخاطبین توصیه کنم خجالت میکشم. من از بسیاری مکانیزمهای پلتفرمینگ آن لذت بردم، بهویژه از رویکرد «بالا رفتن به هر جایی به شرط داشتن استقامت» برای تکمیل یک مرحله و تعامل با اکوسیستمهای بیگانه آن اغلب به همان اندازه که مملو از خطر بود هیجانانگیز بود. با این حال، مجموعه کاملی از مشکلات فنی، تولید تصادفی مراحل که در بهترین حالت احساس ولرم و در بدترین حالت کمبودهای زیادی دارد و همچنین سیستم ارتقای کاراکتر، مانع از تبدیل بازی به چیزی که به طور کلی لذتبخشتر است، می شود و احساس می کنم به کار زیادی نیاز دارد. ایده های خوبی دارد، اما شاید بهتر باشد قبل از تجربه آن، اجازه دهید کمی بیشتر بهبود پیدا کند.
- جلوه های بصری و اتمسفر بازی، هر دو عالی هستند
- طراحی ظاهری گرملین ها واقعا دوست داشتنی است
- کاو در دنیای بازی جذاب و سرگرم کننده است
- مشکلات فنی بیشماری دارد
- اغلب مبارزات بازی خسته کننده هستند
- هیچ پیشرفت خطی در مراحل وجود ندارد