بازی که همه ما منتظرش بودیم و میخواستیم که هرچه زودتر منتشر شود تا در دنیای بزرگ آن با دوستانمان به بازی کردن مشغول شویم و از این بازی لذت ببریم، اما آیا این بازی توانسته است تمام نیاز های ما و تمام انتظارات ما که از نمایش های زیاد این بازی داشته ایم را برطرف کند؟ خب بلاخره هرچی که نباشه سازنده این بازی استدیو بزرگ Bioware هست که بازی های زیاد و بزرگی رو منتشر کرده مانند سری بازی بی نظیر Mass effect که میدونم همه شما باهاش خاطرات زیادی رو دارید اما بگذارید تا به سراغ نقد و بررسی بازی تازه منتشر شده از سوی این شرکت یعنی Anthem برویم تا ببینیم که آیا در این بازی هم موفقیت های پیشین را دارد و یا خیر، پس با ادامه نقد و بررسی بازی Anthem از تیم IRG Review همراه ما باشید.
بازی Anthem شروعی زیبا دارد. مرحله اول، شما را در قلب داستان بازی میگذارد و معرفی خوب و مناسبی است. شما Freelancer تازه کار هستید. این گروه، افرادی هستند که مسئول متوقف کردن جریانهایی به اسم Cataclysms هستند. این افراد، قهرمانهایی در لباسی مکانیکی به نام Javelin هستند که هر تهدیدی علیه بشریت را متوقف میکنند. جهان این بازی، توسط افرادی به نام Shapers (شکل دهندهها) و با استفاده از چیزی به نام The Anthemof Creation ساخته شده ولی به دلیلی ناشناخته و نامعلوم، این افراد ناپدید میشوند و کارشان یعنی ساخت کامل این جهان، ناتمام میماند. وسائل مختلفی از آنان از قبیل The Anthem باقی میماند ولی بدون حضور سازندگان، این وسیله که زمانی برای ساخت جهان استفاده شده بود، ناپایدار میشود و لحظاتی به نام Cataclysms را ایجاد میکند که در اثر آن، به شکل خشونت آمیزی چیزهای مختلف در هم شکسته شده و موقعیتهای سخت و خطرناکی پدید میآید. پس شما و چند تیم دیگر، وظیفه دارید جدیدترین Cataclysm که با نام Heart of Rage شناخته میشود را متوقف کنید.
کنار آمدن با بازی Anthem کار نسبتا سختی است. در مرحله اول بازی شما یک Freelancer (افرادی که برای نجات بشریت در زرههای Javelin مبارزه میکنند) تازهکار هستید که به تازگی کار خود را شروع کرده است ولی در همان ماموریت اول همه چیز اشتباه پیش میرود و شکست سختی میخورید. در این نقطه داستان به دو سال جلوتر رفته و شما دیگر یک فرد خام و بیتجربه نیستید. همه طوری با شما صحبت میکنند که انگار همه چیز را میدانید در حالی که در واقعیت شما فقط یک گیمر بدون اطلاعات هستید. درست است که میتوانید پیشزمینه داستانی جهان بازی را از طریق متنهای مختلف پیدا کنید ولی وقتی که در یک دیالوگ با تعداد زیادی اصطلاحات نامعلوم روبرو میشوید دنبال کردن داستان برایتان سخت میشود.
روایت داستان و پرداخته نشدن درست دنیای بازی در نهایت باعث شده است که شخصیتپردازی بازی نیز ضربه بخورد. شخصیتهای اصلی به خوبی پرداخت شدهاند و احساسات انگیزههایی دارند که اگر بازی بیشتر به آنها مهلت میداد شاهد همذاپنداری بیشتری از طرف مخاطب بودیم. دو نفر از اعضای تیم شما به خاطر مرحله اول بازی از شما کینه به دل دارند و در عین حال شما اصلا نمیدانید واقعا چه اتفاقی در آن مرحله افتاده است! و روابط احساسی و لحظاتی که در واقع قرار بودهاند اشک شما را در بیاورند به دلیل روایت ضعیف بازی هیچ احساس خاصی درون شما بیدار نمیکنند.
Anthem مانند فرانچایز هایی که با انرژی آغاز می کنند نیست، معمولا نسخه اول فرانچایز های مطرح مانند Mass Effect جوری به پایان می رسد که مخاطبان را برای تجربه نسخه دوم تشنه تر کند اما Anthem اینگونه نیست، داستان Anthem دارای ایده جالبی است، وقایع بازی در سیارهای اتفاق میافتد که مملو است از تکنولوژی های خارق العاده و موجودات فضایی عجیب و غریب، در این سیاره Shaper Relic هایی وجود دارند که میتوانند از منابع Anthem of Creation استفاده کنند، Anthem of Creation نوعی سرود خلقت هستند که از کنترل خارج شده و باعث ایجاد موجودات خطرناک و به هم ریختن نظم طبیعت شده اند، بله درست است شما در نقش ماموری قرار می گیردید که باید در عین محافظت از مردم سیاره، سرود آفرینش را کنترل کند، وقایع بازی خوب آغاز می شود، با این که ایده کلی داستان کلیشه ایست اما ریتم مناسبی دارد اما در کمال تاسف در اواسط بازی از هم می پاشد و انگیزه گیمر برای اتمام بازی را کور می کند، عمده مشکلات نیز به نویسندگی داستان بر می گیرد، که موفق نشده داستانی مناسب با ریتم یک بازی نقش آفرینی بنویسد، همین نویسندگی آشفته باعث شده طراحان مراحل بازی، تقریبا هیچ تنوعی به آن نبخشند، و بازی در اواسط خود در کمال ناباوری رسما شکست خود را اعلام کند.
اما از این موضوع که بگذریم، به مهمترین المان بازی که با بخشهای مختلف آن درهم تنیده شده است، یعنی مکانیزم پرواز میرسیم. خوشبختانه میتوان گفت که سیستم پرواز بازی به شکل بسیار فوقالعاده و خوبی پیاده سازی شده است که باعث میشود با وجود ایرادات مختلفی که در بعضی قسمتهای بازی وجود دارد، بازی در کل تجربه لذت بخشی داشته باشد. سیستم پرواز بازی به خوبی با سیستم مبارزات بازی ترکیب شده است تا باعث بشود که سیستم مبارزه بسیار پویایی برای این بازی پیاده سازی شود. در اکثر مبارزات بازی، استفاده از سیستم پرواز باعث میشود که مبارزه بسیار لذت بخش تر شده و البته با استفاده از سلاحها و قابلیتهای متنوعی که در بازی قرار داده شده است، امکان حمله به دشمنان به شکلهای بسیار گوناگونی وجود دارد. البته توجه کنید که نمیتوانید از این سیستم به طور نامحدود استفاده کنید و بالاخره بعد از مدتی جت پکهای متصل به زره خاص شخصیت شما (Javelin) داغ میکنند و برای سرد شدن آنها باید مدتی معطل بمانید که البته با مواردی نظیر ورود به درون آب و برخورد با آبشارها و … میتوان آنها را در حین پرواز نیز خنک کرد همین که این سیستم پرواز به خوبی درون آب نیز پیاده سازی شده است نشان میدهد که سازندگان به خوبی برای مکانیکهای اصلی عنوان خود وقت گذاشتهاند و از این لحاظ کم کاری از طرف سازندگان وجود ندارد. البته پیرامون همین موضوع باید به باس فایتهای بازی هم اشاره کنیم. بسیاری از باسهای بازی از ضرباتی استفاده میکنند که باعث میشود زره شما به سرعت داغ کند و برای همین مجبور خواهید بود بخش زیادی از مبارزه را روی زمین سپری کنید که تا حدودی لذت مبارزه با باسها را کاهش میدهد و همین باعث میشود که در بخشهایی از بازی، یکی از المانهای لذت بخش اصلی از مبارزات بازی حذف شود. با همه این موارد سایر عناوین بایوویر معمولاً به دلیل تأکید بر سبک نقش آفرینی، سیستم مبارزاتی و حرکتی تا این حد پویا ندارند و از این رو میتوانیم بگوییم که سازندگان بازی به خوبی از پس پیاده سازی یک مکانیزم جدید و پویا برای مبارزه در بازی خود برآمدهاند. مکانیزمی که میتواند در آینده در سایر بازیهای این استودیو نیز مورد استفاده قرار بگیرد تا کیفیت مبارزاتی آنها را بالاتر ببرد.
اگر بخواهید در متنهای مختلف بازی جست و جو بکنید، قطعاً اطلاعات بسیار مختلفی در مورد پیشزمینههای داستانی بازی پیدا میکنید ولی شاید اگر فقط به خود بازی و داستانی که به شما ارائه میدهد فارغ از خواندن متنهای طولانی متکی باشید، قطعاً بخش زیادی از داستان بازی را از دست میدهید و البته متأسفانه این حجم داستانی از دست رفته در حدی است که ممکن است باعث شود بخش زیادی از داستان بازی تا حدی گنگ و مبهم به نظر برسد. در کنار این بسیاری از دیالوگهای بازی به جای این که مانند سایر عناوین بایوویر از لحاظ کیفی در سطح بالایی قرار داشته باشند، صرفاً تبدیل به ابزاری برای توجیه کارهای تکراری داستان تبدیل میشوند که بیش از پیش از ارزش داستانی بازی میکاهد. البته در این میان هم یکسری شخصیتها هستند که دیالوگهای بسیار حساب شدهای برای آنها نوشته شده است و از این رو شخصیت پردازی باکیفیتی هم دارند که البته متأسفانه تعداد این شخصیتها برخلاف بسیاری از بازیهای بایوویر خیلی زیاد نیست. از طرف دیگر داستان اصلی بازی نیز در کل در حدود ۱۲ تا ۱۵ ساعت به طول میانجامد که قطعاً نسبت به بازیهای دیگر بایوویر مدت زمان به شدت کمتری است. از طرفی بازی بیشتر شکلی دارد که احساس میکنید در اصل بازی بیشتر مناسب برای یک عنوان تکنفره است تا چندنفره. بسیاری از اوقات شاهد دیالوگهای مختلفی در طول مراحل هستیم که اگر بخواهید به درستی داستان را متوجه شوید، طبیعتاً باید در صورتی که با دوستان خود بازی را به صورت چندنفره انجام میدهید، اقدام به انجام چت صوتی نکنید تا داستان را از دست ندهید. از طرفی گاهی باید منتظر سایر بازیکنان همراه خود بمانید تا صحبتهای فرعی که میخواهند را با سایر شخصیتها انجام دهند. چنین مواردی نشان میدهد که حتی داستان در بعضی زمینهها به طراحی بازی و تجربه کلی کاربر از گیم پلی نیز لطمه زده است و به نظر میرسد که شاید ساخت بازی به صورت چندنفره انتخاب خیلی مناسبی نبوده است.
البته وقت گذارندن در Fort Tarsis همیشه هم بد نیست. بازی Anthem شخصیتهای جالبی دارد که شاید به خاطر روایت داستان به پتانسیلی که لیاقت آن را دارند نرسند ولی هنوز هم به اندازه کافی جذاب هستند. به عنوان مثال دختری وجود دارد که عاشق حیوانات است و اگر از او سوالی بپرسید میتوانید درباره موجودات جهان بازی اطلاعاتی پیدا کنید، و یا پیرمردی که از همه افراد حاضر پیرتر است و یا پیرزنی که سالیان زیادی است که دختر خود را گم کرده است و فقط یک نفر را میخواهد تا به حرفهایش گوش بدهد. شاید وقت گذاشتن برای تمام NPCها طول بکشد ولی مطمئن باشید که از نتیجه کار راضی خواهید شد.
در نهایت چیزی که بازی Anthem را سرپا نگه میدارد مبارزات و گیمپلی آن است. در بازی چهار Javelin مختلف وجود دارد که به ترتیب Ranger, Storm, Interceptor, Colossuses نام دارند، که در واقع همان کلاسهای نام آشنا Soldier، Mage، Assassin و Tank هستند. هر کدام از آنها نیز تواناییهای مخصوص به خود را دارند که با پیشرفت در بازی آزاد خواهند شد و در نهایت با ترکیب شدن این قابلیتها با سلاحها و ابزار جدیدی که پس از هر مرحله به دست میآورید تقریبا هر بار میتوانید یک Load out متفاوت و یک سبک بازی تغییریافته درست کنید. من بازی را با کلاس Ranger آغاز کردم، باید بگویم که سلاحها خود به تنهایی باعث جذابیت گیمپلی نمیشوند به خصوص شاتگانها که اصلا آن قدرتی را که انتظارش را دارید ندارند. تواناییهای این Javelin به شدت سر راست و همه آنها به نوعی به نارنجکها و موشکهایی که میتواند شلیک کند مرتبط هستد به همین دلیل زیاد انتظار خاصی از این نوع زره نداشته باشید. پس از مدتی کار با Interceptor شروع کردم که مبارزات خود را با تمرکز بر انعطاف بدنی خود و ضربات سنگین با سلاح سرد گذاشته بود، که مطمئنا نسبت به کلاس قبلی جذابیت بیشتری برای من داشت.
مراحل Anthem را میشود به تنهایی، همراه دوستان و یا با گروهی از افراد که تواناییهای نسبتاً مشترکی با شما دارند بازی کنید که بعد از انتخاب آنان، به دنیای بازی فراخوانده میشوید. یکی از بزرگترین ضعفهای بازی در اینجا خودنمایی میکند؛ صفحههای لودینگ آزار دهنده و بسیار طولانی! به طور میانگین، آنان از ۳۰ ثانیه تا چند دقیقه طول میکشند و باگی نیز وجود دارد که صفحههای لودینگ بیپایان را الحاق میکند! مشکل بعدی، هدفها و یا داستانی است که در ابتدای هر مرحله بازگو میشود. این خلاصه، برای اولین نفری که به سرور وصل شود بیان شده و اگر شما آن اولین نفر نباشید و وصل شدنتان کمی طول بکشد، میشود گفت بخشی یا همه اطلاعات لازم را از دست خواهید داد. بعضی اوقات به قدری دیر وصل میشوید که هم تیمیهایتان جلو میافتند و بازی شما را به مکان آنان تلپورت میکند ولی این تلپورتها نیز با صفحه لودینگ طولانی همراه است. هر نکته داستانی و یا هر رویدادی که در صفحههای لودینگ هنگام تلپورت رخ بدهد را به کلی از دست خواهید داد و همین ویژگی باعث میشود که بعضی اوقات داستان اصلی بازی به درستی درک نشده و نقصهایی داشته باشد.
مشکل بعدی ماموریتها هستند. به سادگی میتوان آنان را در ۳ نوع طبقه بندی کرد و کل مراحل بازی به همین ۳ نوع خلاصه میشوند. ساختار مراحل تنها همین روال تکراری را در پیش گرفته و به دور از کوچکترین خلاقیت ممکن هستند. یا باید به جایی رفته و تعدادی دشمن را تا پایان ماموریت بکشید، یا باید از شیء خاصی در یک جا محافظت کنید و یا باید به سراغ گرفتن تعدادی گوی درخشان رفته و در راه چند پازل مختلف نیز حل کنید. با این حال، اگر تنوع دشمنان مناسب بود و آنان کمی چالش برانگیز بودند، کمی از خسته کننده بودن مراحل کم میشد اما این گونه نیست. دشمنان به غیر از تعداد انگشت شماری اکثراً تکراری بوده و چالش خاصی پیش رویتان نمیگذارند. تغییر درجه سختی نیز کاربرد زیادی ندارد و فقط سلامتی دشمنان را زیاد میکند تا از میان بردنشان وقت بیشتری بگیرد. حتی در برخی مراحل به قدری مبارزه ساده خواهد بود که نیازی به استفاده از قابلیتهای Javelin نیز نخواهد بود.
از بعد فنی نمیتوان مشکلات زیادی وارد کرد. گرافیک بازی و صحنههای بصری در بالاترین سطح خود قرار دارند. هنگام بازی کردن، تعدادی باگ هم مشاهده شد که چندان ضربهای به تجربهام از بازی وارد نشد. به نظر میرسد سازندگان توانستهاند بیشتر باگها و مشکلات لودینگ بازی را در پچ روز اول حل کنند. چرا که با اجرای بازی بر روی Xbox One لودینگهای بسیار طولانی دیده نشد و زمان لودینگها بین ۵ ثانیه تا ۲۰ ثانیه تخمین زده شد که برای چنین بازی قابل قبول است. با این حال تعدد لودینگها بالا است که برای برخی ممکن است آزاردهنده باشد. همچنین سرورها نسبت به دموی بازی ثبات بسیار بیشتری پیدا کردهاند و دیگر از سرورها قطع نمیشوید.
اما مهمترین نکته این ژانر در کنار حس گانپلی، لوت است. در این سبک از بازیها، بازی باید به بازیکنان بر اساس تلاشی که میکنند پاداش بدهد. به این ترتیب بازیکنان با انجام ماموریتهای بیشتر، پاداشهایی میگیرند که در نهایت منجر به قویتر شدن شخصیتشان میشود. در Anthem نوع لوتها به گروههای Common، Uncommon، Rare، Epic، Masterwork و Legendary تقسیم میشود. مشکل اینجا است که Anthem نمیتواند حس خوب لوت کردن را تا قبل از Masterwork به بازیکن انتقال دهد. لوت کردن آیتمهای پایینتر از رده Masterwork (که بعد از سطح ۲۶ و پایان بازی میتوان به دست آورد)، آن حس شگفتانگیز پیدا کردن یک لوت خوب را نمیدهد. اسلحهها تفاوت آنچنانی با هم ندارند و قابلیتها تنوع کافی در هر رده ندارند که شما را بخواهد هیجانزده کنند. با این حال با رسیدن به پایان بازی، آیتمهای Masterwork به یکباره شور و شوق گرفتن یک لوت خوب و هیجان استفاده از آن در ماموریت بعدی را ایجاد میکند. اما به دست آوردن این آیتمها نیاز به صرف زمان بسیار دارد که امید است سازندگان آن را تنظیم کنند.
از دیگر نکات مثبت بازی، میتوان به کیفیت گرافیکی آن اشاره کرد، اگرچه بازی مقداری نسبت به نمایش های اولیه خود پسرفت داشته اما همچنان زیبا به نظر می رسد، طبیعت متفاوت و مناظر خارق العاده، افکت های تصویری، نورپردازی و همه و همه در سطح بالایی قرار دارد، با این حال اما گاهی اوقات شاهد کاهش افت فریم در صحنه های شلوغ، هستیم که به طور قطع در بروزرسانی های پیش رو برطرف خواهند شد، گرافیک هنری نیز همانند یک کتاب هنری فوق العاده زیبا به نظر میرسد، طراحی دقیق دشمنان و به طور کلی جهان بازی، یک نوع کاملا جدید به نظر می رسد که قطعا در آینده بیشتر از آن در میان عناوین مختلف، خواهیم دید.
- تنوع بالا بازی در محیط ها
- رنگ بندی بی نظیر بازی
- شخصیت پردازی فوق العاده بازی
- قابلیت های جالب شخصیت های درون بازی
- چند نفره عالی
- گیم پلی سریع و خوب
- هوش مصنوعی ضعیف بازی
- داستان بد بازی که میتوانست بهتر باشد
- اسلحه های تکراری و بد بازی
- لودینگ های طولانی بازی
- سیستم لوت بد بازی